۱۲ ژوئن = ۴ ذیالقعده
امروز از طهران حرکت کردیم لیکن اوضاع و احوال بسیار بد است، خدا کند که در غیبت ما بار دیگر آرامش برقرار گردد.
باز به صاحبقرانیه آمدیم ولی جمعیت امسال ما قدری بیشتر از پارسال است و علت آن وقایع جاری طهران است، بعضی اشخاص از ترس به ما پیوسته و بعضی دیگر برای آن که جاننثاری خود را در مواقع سخت به شاه بنمایانند با ما حرکت کردهاند.
امسال من چادرهای خود را زیر چادرهای صدراعظم یعنی نزدیک دیوارهای قصر در قسمت شرقی باغ در سرزمین خشک و سنگلاخ زدهام و از آنجا افق بیپایان را میبینم به طوری که رستم باد و سلطنتآباد و باروتسازی و ضرابخانه و قصر قاجار و عشرتآباد و طهران و در آنجا مسجد سپهسالار و طاق تکیۀ دولت و صحرای اطراف را تا پای کوه تحت نظر دارم، در طرف چپ من دوشانتپه و دخمۀگرها پیداست، این دخمه در روی تپهای که در مشرق مزار حضرت عبد العظیم به انتها میرسد قرار دارد و در مجاورت شهر ری همان راگس توراة که وطن طبیب شهیر ابو بکر محمد بن زکریاست واقع شده.
مزار حضرت عبد العظیم که در دو فرسخی جنوب شهر طهران قرار یافته قصبۀ کوچکی است و راهآهنی که تنها راهآهن ایران محسوب میشود آن را به طهران متصل میکند و هر روز جمعه جمع کثیری زن و مرد و بچه را از پایتخت به آنجا میبرد تا روز خود را در اطراف گنبد طلای مرقد حضرت عبد العظیم بن امام موسی کاظم بگذرانند. اعلیحضرت هم غالباً در همین روز برای زیارت به آن مکان مقدس که همه وقت مزار عدۀ فراوانی از مردم بوده و جهت مقصرین عمده حکم بست را دارد میرود.
به فاصلۀ کمی از این مزار یعنی در محل چشمهعلی نقش برجستهای است بر سنگ شبیه به نقاشی عمارت نگارستان که در آن فتحعلی شاه بر تخت نشسته و پسران او که در بلندی ریش با پدر همچشمی میکنند در دو طرف تخت او ایستادهاند.
از ری که بین مزار شاهزاده عبد العظیم و کوههای شرقی آن واقع شده امروز جز مقدار زیادی خرابه چیزی باقی نمانده فقط دو برج از آن برجاست که یکی را به تازگی ناصرالدینشاه تعمیر کرده و از دیگری که کوچکتر است قریب به نصف آن خرابه شده