پرش به محتوا

برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۱۷۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۱۷۶
سه سال در دربار ایران
 

همین جهت چادرها و چترها به خوبی از دور دیده می‌شد.

از گردنه که گذشتیم منظرۀ با شکوهی در جلوی ما نمایان شد به این معنی که مثل امواج دریایی متلاطم یک عده قله در پیش نظر ما آمد که در طرف مشرق آنها دماوند با اندام عظیم خود بر همه برتری و سروری داشت. بعد از اندک مدتی چند کوه را که مستور از کاکوتی و اسطخودوس بود دور زدیم. طرف دست راست ما دره‌های عمیقی دیده می‌شد که در ته آنها چند آبادی دور افتاده به نظر می‌رسید. بعد از طی سرازیری تندی به شهرستانک رسیدیم.

نزدیک به رسیدن به مقصد از دور منظره و محل ییلاقی شاه را دیدیم. بیرونی آن عمارتی است مستطیل که قسمت تحتانی آن در روی بلندی و به سمت جلو ساخته شده و بر روی آن بنایی است یک طبقه و اطراف آن از هر جهت باز است و در قسمت جلو حیاطی وسیع و پردرخت دارد که در وسط آن حوضی مدور قرار گرفته.

اندرونی به سمت حیاط محصور و مربعی باز می‌شود و نسبت به ما در طرف چپ واقع شده ولی اگر از جلو آن را ببینند در طرف راست بیرونی قرار یافته است.

از سرچشمۀ رودخانه که چند صد متر بالاتر از عمارت سلطنتی است تمام دره دیده می‌شود، چادرها را در امتداد این رودخانۀ سیلابی برپا داشته‌اند.

۱۳ اوت = ۲۲ ذی‌الحجه

شاه مرا با خود به شکار بزکوهی برد. بعد از طی پیچ‌وخم‌ها و تفتیش دامنه‌های کوه‌ها به مدد دوربینی قوی بالاخره چهار عدد از آنها را پیدا کردیم که از ما خیلی دور و در محل مرتفعی به راحت در پناه آفتاب خوابیده بودند.

به سمت محل شکارها به راه افتادیم و از کوره راه‌هایی گذشتیم که هرآن بیم افتادن و شکستن گردن ما می‌رفت، حقیقة راه‌های بزروی بود که حتی جای پا نیز بر آنها نمی‌ماند. عاقبت به ارتفاع ۳۲۰۰ متری رسیدیم و دیدیم که به علت نزدیکی به شکارها دیگر سواره جلو رفتن صلاح نیست و اگر این دویست متر فاصله را با اسب برویم صدای پای اسب‌ها ممکن است شکارها را فرار دهد. ناچار نفس‌زنان راه سربالایی را پیاده پیش گرفتیم و چون نمی‌خواستیم زیاد هم جلو برویم همین‌که بالای تخته‌سنگی که مشرف بر