در هر یک از دو طرف تخت عدهای از روحانیون ایستادهاند و روبهروی شاه در چهار قدمی صدراعظم برپا ایستاده و چند قدم عقبتر در طرف چپ ظهیر الدوله رییس تشریفات و داماد شاه قرار گرفته، من در دو قدمی عقب سر امینالسلطان ایستادهام اما قدری متمایل به طرف راست تا در جلوی جمعیتهای مختلف اعیان دولت را بهتر ببینم.
در سر دقیقه معین اخترشناس باشی با وقار تمام و قدمهای آهسته به جلوی شاه میآید و پس از تعظیم ساعت به دست شروع سال نو را اعلام میکند سپس عقبعقب خارج میشود و دو تن از سادات به شاه تبریک و سلامت باد میگویند. در حینی که این دو تن سید مشغول عرض تبریکند شمایل حضرت علی بن ابی طالب را دستبهدست میگردانند و همه آن را میبوسند بعد هرکس چند دانه گندم به این امید که سال آینده سال ارزانی و فراوانی باشد میخورد.
امام جماعت یا یکی دیگر از مجتهدین در داخل ظرفی آیاتی از قرآن مجید را مینویسد پس از حل کردن آن در مایعی قسمتی از آن را به شاه میآشاماند و بقیه را نزدیکان او مینوشند.
بعد از تمام شدن این مراسم مجد الدوله سبد بزرگی را که پر از سکههای تازه ضرب شده بود و به آنها که مثل بیست سانتیمیهای قدیمی ماست شاهی سفید میگویند پیش شاه گذاشت و شاه از آن ابتدا به ملاها بعد به شاهزادگان درجۀ اول مقداری داد سپس دو جیب لباس روی مرا پر کرد و دیگران هم یکییکی از جلوی شاه گذشتند و عیدی خود را گرفتند و با این رسم که تبمنی برای زیاد شدن ثروت عیدی گیرنده در سال نو است مراسم نوروزی پایان یافت.
سابقاً با این شاهی سفیدها اشرفی نیز مخلوط میکردند لیکن ناصرالدینشاه این رسم را از بین برده است.
۳۰ مارس = ۷ شعبان
امروز صبح وقتی که برای عرض سلام به شاه نزدیک شدم یک قطعۀ بزرگ یاقوت در دست من گذاشت و گفت این چیست، دیدم یاقوتی است نتراشیده و بسیار خوشرنگ و