زندگی کند.
آن فرانسوی در این کاغذ شرحی از حال وبایی که در مغرب ایران کشتار میکند نوشته بود و این بلا شبیه همان وبایی است که در خرمدره روز ۱۶ صفر خبر بروز آن را در کرمانشاه به ما داده بودند.
این وبا بعد از وارد ساختن تلفات بسیار در عراق عرب از راه کارون به شوشتر و از طریق دیاله به کرمانشاه رسیده بود و حالیه به سنندج و همدان و ملایر در سر راه شرقی طهران رسیده و چنین به نظر میرسد که در ایران شدت آن رو به کاهش گذاشته و در شرف تمام شدن است.
۱۹ دسامبر = ۲۶ ربیعالثانی
امروز به دیدن نیرالملک رییس مدرسۀ دارالفنون که پیرمردی محبوب است و قریب به شصت سال دارد رفتم و فرصتی یافتم که با او این مدرسۀ زیبا را تماشا کنم.
نیرالملک برادر مخبرالدوله وزیر علوم است و چون در این ایام مخبرالدوله در طهران نیست از برادر خود کفالت میکند.
مدرسۀ دارالفنون و ضمایم آن قریب نصف قسمت شمال شرقی ارک را بین میدان توپخانه و خیابان در اندرون از طرفی و بین خیابانهای الماسیه و ناصریه گرفته و دو در آن در این دو خیابان باز میشود، همین وسعت فضا میرساند که ساختمانهای آن بسیار وسیع است و حیاط آن به قدری وسعت دارد که میتوان در آن عملیات ورزشی و پیاده نظام و توپخانه را نیز اجرا نمود.
ناصرالدینشاه دارالفنون را در سال ۱۲۶۸ یعنی دو سال بعد از جلوس خود تأسیس کرده و در ابتدا نظر او این بوده است که در آنجا صاحب منصب و مهندس نظامی و غیر نظامی و طبیب و مترجم تربیت کند اما بعد کلاسهایی هم در آنجا برای تعلیم معدنشناسی و موزیک جهت تربیت معلم موزیک نظامی باز کرد.
در میان معلمین اولی دارالفنون یک عده هم صاحب منصبان فرانسوی بودند که آنها را شاه در سال ۱۸۵۵ (۱۲۷۳ هجری) به ایران خواسته بود. بر اثر تعلیمات این عده صاحب منصبان مهندسی و توپخانه دو رشتۀ ریاضیات و رسم هندسی در ایران ترقی