است و شاه گاهگاه آنها را که به نظم تمام روی هم چیدهاند با سر عصا میشمارد.
۱۹ نوامبر = ۲۵ ربیعالاول
اعلیحضرت امروز به قولی که در راه در باب نمودن موزه به من داده بود وفا کرد و ناظر خود مجد الدوله را مأمور نمود که با من همراه باشد.
نردۀ آهنی جلوی سردر و در خود عمارت باز بود، با هم از پلهها بالا رفتیم و ابتدا در طرف چپ به تالار بزرگی وارد شدیم که از کثرت آینهکاری و چهلچراغ میدرخشید، این تالار را تالارشوری میگویند.
درست در وسط یکتخته قالی اعلی که بر روی زمین افتاده و نقش آن مربعهایی است که دورادور آنها گلدانهایی ساختهاند سه نفر میرزا نشسته و بیسروصدا مشغول تحریرند.
قلمدانی در زیر بازوی چپ و کاغذی در دست چپ بین شست و چهار انگشت باز خود دارند و در دست راست ایشان قلمی نیی است و مثل عثمانیها و عربها از راست به چپ مینویسند ولی برای آنکه به سنیها تشبه نکرده باشند از بالای کاغذ به نوشتن شروع میکنند در صورتی که سنیها از پایین ابتدا مینمایند.[۱]
در ته تالار مابین دو پنجره هلالیشکل تخت مشهور طاووس به جلوۀ تمام میدرخشید، این تخت گرانبهاترین غنایمی است که نادر شاه بعد از مغلوب کردن پادشاه هند از دهلی به ایران آورده است.[۲]
تخت طاووس به تخت مرمر شبیه است و مثل آن حکم بستر را دارد و جنبۀ تختی آن کمتر است.
در اطراف قسمت افقی تخت به استثنای پایهها که به دو پله مرتبط و بر میزی متکی است راهروی قرار دارد و در کنارۀ خارجی آن طارمیهایی است کوچک و بزرگ که آن را دور میزنند.