دارد بچنین ابهامی دچار شده است که مبادا ادارهکنندگان اصلی این بنگاه در آمریکا از آن دسته از هیئت حاکمه مملکت خودشان باشند که فریفته انگلستانند و مبلغ انگلیس مآبی! یا دست کم مباشران ایرانی این بنگاه خدای نکرده در چنین راهی گام میزنند یا اصلا لاعن شعور چنین پیش آمده است و یا اینکه این اشتباهی است کلی که راقم این سطور کرده است. در هر صورت این گزارش پرت و پلا جای رسیدگی با این امر نیست و اگر عمری و فرصتی باقی بودامیدوارم روزی باین داستان نیز برسم. فقط بعنوان نمونه از تذكار یك نكته ناگزیرم و آن این که چنین بنگاهی در تمام طول مدت خدمت خود همیشه از چاپ کردن کتابهای درسی انگلیسی سر باز زده است که مبادا بازار کتابهای درسی انگلیسی که مستقیماً از لندن وارد میشود دچار کسادی بشود.
با اینهمه انصاف باید داد که پس از شورو کوششی که این بنگاه و یکی دو بنگاه معظم دیگر در امر ترجمه بکار بردند امروز روز ترجمه از صورت یك تفنن بدر آمده و برای خود شغلی شده است. با عده زیادی نا نخور و قلمزن و ترتیبی و سنتی و مقرراتی. اما افسوس که هنوز بزرگترین عیب در کار ترجمه و نهضت ترجمه ما مرتفع نشده است و آنشانه خالی کردن مقامات رسمی است از امضای قرارداد بینالمللی حق التألیف (Copyright) آنهم باستناد این دلیل که امضای چنین قراردادی لطمه خواهد زد به نهضت ترجمه در حالیکه این استدلال نوعی استتار این حقیقت است که با شناختن حق التألیف خدا عالم است چند تا از مجلات هفتگی و ماهانه ما و این دکانهای ترجمه و نشر قادر بادامه کار خواهند بود!
بهر صورت بنگاهی که کار خود را چنین شروع کردیکی از آخرین اقداماتش این بود که در سال گذشته ده دوازده نفر فرهنگی و غیر فرهنگی را برای مطالعه طرز کار کتابنویسها و ناشران آمریکایی بسفر فرستاد تا راه و رسم کتاب دبیرستانی نوشتن را بیاموزند. و بعد برگردند و کتابهای دبیرستانی را از چنان بلبشویی که گذشت نجات بدهند و کار این کتابها را نیز همچون کتابهای دبستانی یکسره و