تصمیم بگیرد بهمه مردم مملکت غذای مجانی بدهد و برای این کار ناهار خوریهای عظیم و آخرین سیستم درست مثل تأسیسات شرکت چاپ افست درست کند و قرار بشود همه مردم غذای خود را ازین ناهارخوریها بگیرند یا در همانجا بخورند ولی ۳۴ درصد از مردم دسترسی باین ناهار خوریها نداشته باشند. آنوقت نتیجه چه میشود؟ و کار ما را یک آدم عاقل چه خواهد نامیده مجانی کردن خوراك یا محروم کردن ۳۴ درصد از مردم از حق حیات؟... رها کنم و بپردازم به دلیل دوم:
۲- فرض کنیم که در چهار کلاس اول دبستان ۵۰۰ هزار دانشآموز داریم و این عدد هر کدام ۳یا۲ کتاب مجانی در سال میگیرند یعنی در هر سال ۱٫۵ میلیون جلد کتاب. و فرض کنیم که خرج چاپ این تعداد کتاب ۷ میلیون تومان بشود و چنانکه بیش ازینها هم هست و شرکت چاپ افست پولی بسیار بیش ازین را بازای آن تعداد کتاب از دولت میگیرد خوب اگر این پول یك جا در اختیار وزارت فرهنگ باشد چند تا دانشسرا میشود یا آن ساخت و چند هزار معلم در هر سال میشود بیشتر تربیت کرد و چند تا آزمایشگاه مجهز یا مدرسه فنی و تخصصی در حالیکه فعلا این مقدار پول صرف میشود و بازای آن هیچ کار تولیدی و هیچ سرمایهگذاری معینی نمیشود و میدانیم که ما در شرایطی هستیم که کوچکترین سرمایه ملی باید صرف سرمایهگذاری در راههای تولیدی بشود تصرف چاپ کتابی که سه ماهه پاره شده است و نیز در حالیکه از علمای تربیت هیچکس نگفته است که کتاب از عوامل و وسائل لا ینفك تعلیم و تربیت. است. اگر معلم و کلاس باشد با گچ روی تخته سیاه هم میشود بچههای مردم را با سواد کرد یا با نوک چوب روی خاک. چنانکه در کلاسهای هوای آزاد در هند میکنند.
۳ - سومین مطلبی که درین باره هست اثر روحی مجانی پخش کردن کتاب است. از سال ۲۰ باین طرف مردم به اوراق تبلیغاتی سیاسی مجانی عادت کردهاند هر خانه فرهنگی خارجی بادر بنگاه تبلیغاتی مجلهای یا روزنامهای دارد که مجاناً در خانههای مردم میفرستد باین خیال که مقاصد و هدفهای خود را بچشم مردم بکشد. اما شما