پرش به محتوا

برگه:3MaqaalehDigar.pdf/۷۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

مطبوعات چه بود و چگونه از درون هر پیله‌ای که گمان می‌کردیم پیله ابریشم است بجای پروانه چه خرخاکی زشت و تنبل و عفنی در آمد. خرخاکی این «رنگین نامه‌»ها که دستشان بزنی بوی عفونتشان دماغ را می‌آزارد، و حالا که از زندان مدارس با این کتاب‌ها گمان می‌کنید علامه دهر در خواهد آمد یا مخترع موشك؟ آنهم در روزگاری که دیگر کتاب بعنوان تنها وسیلۀ آموزش بکار نمی‌رود.

***

اما کار دبستان‌ها درست بعکس دبیرستانهاست. این جاکار یك كاسه است. از آزادی کتاب‌نویسی و رقابت آزاد و آن حرفهای دهن پر کن اینجا دیگر خبری نیست درست مثل اینکه جمهوری خود مختار دیگری است. همه کتاب‌ها را چكى و یك جا تهیه می‌کنند و چکی میان بچه‌های مردم پخش می‌کنند و پزهم می‌دهند که مجانی پخش می‌کنند. مثلاً کمکی کنند به اجرای تعلیمات اجباری! انگار که اجرای این قانون طلبه شده فقط بسته به کتاب مجانی میان مردم بخش کردن است وزیر فرهنك در اولین مجلس تشریفاتی سال تحصیلی فعلی رسما گزارش داد که ۳۴ درصد از بچه‌های حاضر به مدرسه رفتن پشت در دبستان‌ها می‌مانند. چرا؟ برای اینکه معلم نداریم، مدرسه نداریم، تشکیلات نداریم. تازه اگر به صحت این آمار بتوان یقین کرد. اما در عوض کتاب مجانی داریم. و دلمان راه خوش کرده‌ایم. اما هیچکس نیست بپرسد که آخر این کتاب مجانی برای کیست: و برای چیست؟ و آنکه پشت در مدرسه می‌ماند هم حق دارد از این کتاب مجانی استفاده کند یا نه البته که جواب روشن است. کتابرا همین جوریکه نمی‌شود پخش کرد! باید هر دهکوره یی بشهر گزارش بدهد که چند تا شاگرد کلاس اول دارم و چند تا در کلاس چهارم تا فرهنگ بهمان عده کتاب برایش بفرستد. و تازه آمدیم پسر حسنعلی جعفر که مال دولت را پدر در پدر حلال می‌داند کتابش پاره شد یا توی چاه و چاله افتاد یا کم شد. البته چشمش کور تا آخر سال کتاب بماند. وزارت فرهنك كه آخوند ملاقد نیست تا هر حرفی را صد بار تکرار کند. بله به بچه‌های مردم باید آموخت که کتاب مجانی