قدیمی استفاده بشود. و البته بوسیله دبیران باسواد و نواندیش که مبادا قدمت متن با قدمت طرز تفکرها بیامیزد و کار را خرابتر کند. در این مورد بخصوص بخاطرمان باشد که نثر امروزی را شاگردها یا ندازه کافی از روز نامهها و رادیوها و سینماها اخذ میکنند. و در چنین وضعی وزارت محترم فرهنگ حق دارد که نسبت به متنهای قدیمی هرچه سخت گیرتر باشد.
پنجم - در کلاسهای دوره دوم دبیرستان درس إنشاء بدل شود بدرس نویسندگی - چه لفظاً و چه معناً. البته بسته برشتههای مختلف مثلاً دو رشته ادبی کلاس انشاء بدل شود بدرس هنر ادبیات با تمام متفرعاتش از قبیل داستاننویسی - تاترنویسی - شاعری - نقد ادبی - تهیه رپرتاژهای رادیویی و تلویزیونی - فن ترجمه و... و در رشتههای دیگر بروش تحقیقهای علمی و تهیه گزارش و مقالهنویسی و تفسیر مشکلات فکری.
ششم- نظارت و اصرار بیشتر در کار دانشسرایعالی برای تربیت دبیران و البته دبیران ادبیات مطلع از مفهوم بلند این هنر و آشنا برموز کار نه محققهای وطنی نبش قبرکننده یا معلمهای کلیله دمنهای یا ملا نقطیهای بیاطلاع از وسعت قلمرو ادبیات بزرگ دنیایی. والبته لازم است در همین دوره دا نشسرا تمام کتابهای قرائت دبیرستان سطر سطر خوانده شود (بعنوان Livre de Maitre) تا دبیران فردا بدانند که در کلاس چه باید کرد؟ (نکته اخیر نظر دوست عزیزم دکتر نبهی است. )
هفتم ترتیب دادن مسابقۀ نویسندگی در هر سال برای هر یك از كلاسهای دبیرستانهای تمام کشور برای تعیین بهترین نویسندگان كلاسها ( بترتیب در هر مدرسه در هر شهر- در هر شهرستان در در استان و در تمام کشور - ) و کوشش در اینکه جایزهها بدست شخصیتهای بسیار برجسته کشور و در اعیاد بزرگ و با تشریفات آبرومند توزیع شود و مخصوصاً این نکته رعایت شود که جوایز نقدی نباشد بلکه عبارت باشد از دوره آثار ادبی مثلاً یکدوره مثنوی یا شاهنامه یا کلیات - سعدی و از این قبیل.
هشتم - تشکیل کنفرانسی از تمام دبیران ادبیات شاغل ( که