اما اشکانیها و سامانیها خط میخی را کنار گذاشتند و دیگری را جانشین آن کردند. چرا که مستقر شده بودند و شهر نشین. باین دلیل در سراسر مملکت آتشگاه میسازند و متکی بخانمان خویش ادبی نو یافتهاند و یك زبان رسمی دارند و بینیاز از آشور و بابل که هر کدام هفت کفن پوساندهاند و داستان هر کدام با پر زودی افسانهای شده است معماری تازهای تألیف میکنند که طاق ضربی را بی هیچ ستونی تا پنجاه متر ارتفاع بالا میبرد. تمدنی که ایلچی بهند میفرستد و علمای فراری از تعصب یونان بمسیحیت گرویده را در محافل دانشگاهی خود پناه میدهد و دارالترجمهای دارد که آثار هند و یونان را ترجمه کند و تا با مروز برای ما باقی بگذارد اختراع خط تازه در این دوره و اشاعه آن حاکی از استقرار تمدنی است در این سوی دجله و فرات که بر ملت واحد تکیه دارد با مذهب واحد و این ملت سرگرم کندن قناتهاست و تأسیس دهات و قادر بشهرسازی نوع جدیدی است که در « بیشابور » کازرون میبینی یا اسلوب خاص و با مدرسهها و بیمارستانها و مجاری آبیاری ملتی که افراد مرفهالحالش در اوقات فراغت کتاب میخوانند و نرد شطرنج و چوگان میبازند و هنرمندانش میدانند که چگونه فیه دیگر نقش برجسته دوره هخامنشی را که قرنها زندانی صلابت سنگ هزاره پلکانها بودند از درون این سرسختی سنگین آزاد کنند و مجسمه بسازند و یا از مفرغ بریزند. تمدنی که قادر بود چهارصد سال واژه ناخوانا از دو سو در قبال حمله اقوام دیگر بایستد و در تمام این مدت دراز اسب و استر و سلاح و سوار برای جنگ با لژیونرهای رومی فرا کند و هپطالیان ( هیاطله ) را چنان ادب کند که تا شش قرن واژه ناخوانا از سلطه اسلام نیز هنوز با ترس و لرز بمرزهای شرقیاش نزدیک بشوند.
و بدوره اسلام که میرسیم تکلیف روشن است. دعوی تازهایست با آزادیهای تازه و روال جدیدی برای زیست و قلمروی گسترده بینالمللی بجای حصار تنگ مرز وسامان یك ملیت و ملتی است در بند مقررات (کاست) گرفتار و مجبور بتحمل طبقهبندی دورهها