او خود از ترکان پارسینویس است که با ترکان پارسی گوی نسبتی دارند اما در این اواخر وقتی چیزی از او میخوانی بنظرت میرسد که او کمان میکند هر صفحهای آخرین وسیلهایست برای انتشار یادداشتهای فراوان او بهمین دلیل است که عجله دارد در گفتن همه چیز در هرجا - در مخلوط کردن مطالب در انباشتن هر مقالهای از آنچه میداند و تجربه کرده است با قلمی عجول_خالی از افعال - با اطناب مردد در انتخاب مطلب - گاهی کسالتآور - وهمیشه بایك دید مترقی در حل معضلات اجتماعی بحث درباره کمونیسم و سوسیالیسم و نقد بر هر یك از آنها کاریست که با ملکی شروع شد و احیاناً بهمت چند نفر دیگر مثل خامهای و قاسمی و طبری و دیگران که اجباراً جلای وطن کردند که به پشت کار او را داشتند و نه فرصت او را یافتند و ناچار نتوانستند همچون او صاحب مکتبی بشوند که با وقایعی همچون قطع رابطه تیتو با مسکو تأیید شد و درین اواخر با اماها و چون و چراهای خروشچف درباره دوره استالین.
و بعد از دو سه روز نامهنویس جوان باید نامبرد که در صفحات مطبوعات همین چند ساله اخیر در زمینه شوخی وهزل صاحب اسم واعتبار و خوانندهای شدهاند یعنی از پرویز خطیبی و ایرج پزشك زاد و حسین مدنی که هر کدام تقریباً در یك حدود خالق قسمتی از دنیای داشها و کلاه محملیها در مطبوعاتند استقبال ازین قشر اجتماعی تازه وصف شده چنان بجا بود که بوسیله فیلمبرداران وطنی از زندگیایشان مکرر فیلم هم تهیه شده است. لات جوانمرد - کلاه مخملیها جنوب شهر - وغیره اسامی این فیلمها است.
توجه این دسته از روز نامهنویسان بدنیای فراموش شده این طبقات قلیل العدد شاید عكس العمل عناوین و رسمیتی است که طبقه
کارمندان دولت[۱] در همه جا برای خود انحصار کرده است و در
- ↑ «ناکامی خانواده کارمندان» بقلم تقی مدرسی (مجله شماره های ۹ و ۱۰ مرداد و شهریور ۱۳۳۷) بهترین مقاله ای است که در سالهای اخیر بصورتی جدی مسأله کارمندان را طرح کرده است. توصیه میکنم بخوانیدش .