بود و از راکت و ابتذال خالیتر و مهمتر اینکه با این روز نامه فکاهی بسیار کم دوام فن کاریکاتورسازی ایرانی تکانی بخود دادو و پس از نشر این هفته نامه فکاهی با آن کاریکاتورهای اصیل بود که ما خودمان نیز متخصص در این فن پیدا کردیم و کم کم از ترجمه کاریکا تورها بینیاز شدیم.
اگر توفیق را همه میخوانند و میفهمند و هر عطار میرزا بهنویسی با یک امضای مستعار در صفحات آن خستگی کارعیت و جانگاه خود را در بحر طویل در میکند برای نوشتن با با شمل فرنگ دیدهها و کتاب خواندهها کار میکردند و برای فهمیدن کنایههای مستتر در شوخیهایش حدت ذهن بیشتری لازم بود ظرأفت در شوخی و هزل در صفحات این روزنامه فکاهی بنهایت درجه خود رسید و بسیاری چشم - اندازهای تازه برای خنداندن و خندیدن و مودمانه خندیدن بازشد. جرات میتوان گفت که قدرت درک شوخی را همین روزنامه تا اندازهای تربیت هم کرده است و حیف که امروز چنین روز نامهای بسته است. همچون بسیاری دیگر از مطبوعات برومند. چرا که مدیر آن یا نویسندگان آن وقتی احساس کردند از این طریق کاری از دستشان بر نمیآید اینقدر نجابت داشتند که بیسر و صدا دنبال کار دیگری را بگیرند که هم پر سودتر باشد و هم خالیتر از و بال و چنین بود که در کدام دنبال وزارت رفتند یا بمقاطه کاری پرداختند.
اکنون باید بسراغ خلیل ملکی رفت که با پشت کارترین نویسندگان مباحث دقیق وطنی اجتماعیست در قسمت اعظم مطبوعات فارسی این هفده ساله اخیر مردی یك دنده - اصولی ودنیا دیده و با قلمی که تمام این مشخصات را دارد. میدانیم که او با پنجاه و سه نفر بود - آبروی حزب توده بود و ادارهکننده تمام تظاهرات جدی و علمی آن و بعد با انشعاب خود و یارانش حزب - زمینه را برای فعالیتهای جدیتر خالی کرد و نه تنها مغز متفکر آن حزب بود بلکه در نهضت ملی نیز چنین لقبی را داشت با کتابهایی که نوشت و روز نامههایی که برایشان اداره کرد. و بهر صورت روشنفکران این دیار هر کدام دست کم شش هفت سال از عمر خود را صرف ذرك مطالبی کردهاند که او نوشت و مینویسد و حتی عدهای فراوان همگام با او قدمها برداشتند. و در مکتب او درسها آموختند. گرچه