پرش به محتوا

برگه:3MaqaalehDigar.pdf/۲۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

در دفتر بی‌اعتبار تاریخ این زمانه نامشانرا بعنوان راهنما‌یان عوام الناس ضبط خواهند کرد. زهی خیال خام فرزندان فردا همچنانکه ما امروز تف بروی «رعد» می‌افکنیم - بروی این صفحات رنگین ننگین تف خواهند کرد.

درست است که دو روزنامه مهم عصر نسبة ازین منجلاب بدور مانده‌اند ولی چه باک هر یك از آن‌ها بازای جاسنگینی و حرمتی که بخود بسته‌اند هفته‌ای دو سه بار در هفته نامه‌های مختلف خود غسل نجاست میکنند! چون این جا سنگینی هم ناشی از آگهی‌های بلند و بالای کمپانی‌های تراکتور و خمیردندان است.

ملاك مطبوعات در این دوران که ما می‌گذرانیم فقط و فقط افزایش تعداد انتشار است و از چه راه؟ از راه فشار آوردن بر نقاط ضعف خوانندگان وچه باشند این نقاط ضعف فقط نادانی و واخوردگی پس نادانی آن‌ها را با جفر و طلسمات و اسطرلاب و مغیبات قانع کنیم و واخوردگیهاشان را بضرب سینه‌های باز زنانی که افتضاح و گند وجودشان هوای هولیوود را نیز آلوده است. و بروی همین نکته است که دولت هم دست كمك می‌گذارد برای اینکه مردم با کله هاشان فکر نکنند باید با پائین تنه‌هاشان زندگی کنند. با اسافل أعضاء بامسائل جنسی با هرزگی‌ها و قرتی مآبی‌ها و دانسینگ‌ها و کیا نند خوانندگان؟ پسرخاله و دختر خاله ایکه در تمام عمر روی همدیگر را ندیده‌اند اما حالا عکسهاشان را در این اوراق رنگین پهلو بپهلوی هم چاپ شده می‌بینندا مردمی که نه‌امید بآینده دارند و نه امروزشان پشیزی می‌ارزد! مردمی که دیروز خودشان را فراموش کرده‌اند با آن زیارت‌ها و آن‌ایمان‌ها و آن نذر‌ها و امروزشان سراسر تقلید است و می‌مون مآبی! از شمع افروختن در جشن تولد فرزندانی که براى یك نمره چهارده در امتحان فیزیك در بی‌بخارترین امامزاده‌ها شمع نذر می‌کنند بگیر تا با سکی رفتن علیا مخدراتی که روز پیش سر سفره حضرت عباس تابیخ حلق آش رشته خورده‌اند و آجیل مشکل گشا شکسته‌اند آنهم بخاطر آزادی فلان پسر عمه دور افتاده‌ای که بجرم کمونیسم بپای اعدام رفته بوده و بچه مرارت‌ها و دوندگی‌ها توانسته‌اند همان زیر چوبه دار بزندان ایدز نجیرش