«ارزیابی شتابزده» را در آورده بودم سال ۴۳ که مجموعه هجده مقاله است در نقد ادب و اجتماع و هنر وسیاست معاصر. که در تبریز چاپ شد. و پیش از آن نیز قصۀ « نون والقلم » را -سال ۱۳۴۰- که به سنت قصه گویی شرقی است و در آن چون و چرای شکست نهضتهای چپ معاصر را برای فرار از مزاحمت سانسور در یك دوره تاریخی گذاشتهام و وارسیده.
آخرین کارهایی که کردهام یکی ترجمۀ «کرگدن» اوژن یونسکو است -سال ۴۵- و انتشار متن کامل ترجمه «عبور از خط» ارنست یونگر که به تقریر دکتر محمود هومن برای «کیهان ماه» تهیه شده بود و دو فصلش همانجا در آمده بود. و همین روزها از چاپ « نفرین زمین » فارغ شدهام که سرگذشت معلم دهی است در طول نه ماه از یك سال و آنچه بر او و اهل ده میگذرد. به قصد گفتن آخرین حرفها در بارۀ آب و کشت و زمین و لمسی که وابستگی اقتصادی به کمپانی از آنها کرده و اغتشاشی که ناچار رخ داده و نیز به قصد ارزیابی دیگری خلاف اعتقاد عوام سیاستمداران و حکومت از قضیه فروش املاک که به اسم اصلاحات ارضی جاش زدهاند.
پس ازین باید «خدمت و خیانت روشنفکران» را برای چاپ آماده کنم. که مال سال ۴۳ است و اکنون دستکاریهایی میخواهد. و بعد باید ترجمه «تشنگی و گشنگی» یونسکو را تمام کنم و بعد بپردازم به از نو نوشتن «سنگی برگوری» که قصهایست در باب عقیم بودن و بعد بپردازم به اتمام «نسل جدید» که قصۀ دیگری است از نسل دیگری که من خود یکیش .... و میبینی که تنها آن بازرگان نیست که به جزیره کیش شبی ترا به حجره خویش خواند و چه مایه مالیخولیا که به سر داشت.....