پرش به محتوا

برگه:مجمع التواریخ میرزا محمدخلیل.pdf/۷۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

برج فروریخته میرزا با جمعی که در آنجا بودند به درجۀ شهادت رسیده فوج افغان از همان رخنه ریخته شهر را متصرف شدند.

خلاصه اینکه طهماسب میرزا با این جمع روانۀ قزوین گردید و بعد از رسیدن خبر مسخر شدن اصفهان بدست محمود افغان و ببند در آمدن شاه سلطان حسین بر تخت سلطنت در قزوین جلوس نمود و از آنجا نیز بسبب غلبۀ افغان و قرب جوار ایشان و وجوه دیگر که بعد از این مذکور خواهد شد تاب توقف در قزوین نتوانست آورد لهذا بطرف تبریز و آذربایجان متوجه گردید و چون شاه طهماسب در سن شباب بود و اکثر رفقای او جهال و نامقید دین و از قواعد امور سلطنت و دنیاداری بی‌وقوف و بی‌خبر بودند شاه را بجهت رفع هم و غم و تردد خاطر بسبب محبوس بودن پدر و اعمام و برادران و والده تکلیف بخوردن خمر نمودند، بمضمون این بیت:


شه مست و جهان خراب و دشمن پس و پیش پیداست کز این میان چه بر خواهد خاست۱و میرزا سید احمد چون دید که شاه بسبب اعمال شنیعه و بزم شرب خمر برهم‌زن امر سلطنت و سرداری است و همیشه مست و بی‌خبر بودن و نظر خیانت ببنین و بنات سرداران و سرکردگان کردن لایق امر سلطنت و جهانداری نیست و از او امر جهانگشائی متمشی نمی‌تواند شد و گوش سخن‌نیوش ندارد و خود نیز صاحب داعیه و پادشاه رس بود لاجرم از شاه طهماسب جدا شده ببلاد عراق آمده وارد ابرقوه گردید و بنا بر صلاح وقت فرامین جعلی بمهر شاه طهماسب که آن را بعضی از مهرکنان که همراه داشت تیار کرده بودند به سرکردگان سپاه و سرداران فارس رسانید باین مضمون:

________________________________________

[۱] شاها ز می گران چه برخواهد خاست وز مستی هر زمان چه برخواهد خاست شه مست و جهان خراب و دشمن پس و پیش پیداست کزین میان چه برخواهد خاست

  1. (۱) در اصل نسخه چنین است: پیداست کز این چه فتنه‌ها آید پیش، و این صورت علاوه بر فساد قافیه صحیح نیز نیست. این بیت از رباعی معروف نور الدین نسوی منشی سلطان جلال الدین منکبرنی است خطاب باین پادشاه بی‌تدبیر دائم الخمر و تمام آن اینست: