پرش به محتوا

برگه:مجمع التواریخ میرزا محمدخلیل.pdf/۶۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

و زیاده بر پدر در تألیف قلوب سپاه و رعیت کوشیده مردم آن بلاد و رؤساء افاغنۀ دیونژاد را گرویدۀ خود نمود و از جمله افاغنۀ کوهستان کابل و ملاهای آنها شخصی را که از روی تعظیم و تکریم به میانجی مشهور بود که در صحبت بعضی از مرتاضین و فقرای توران تحصیل بعضی از اشغال و اوراد بر طریقۀ فقرا نموده بود و پاس انفاس و حبس نفس را ورزیده بود چنانکه در اواخر بهمین نام مشهور شده و نام اصلی او معلوم نبود در آن اوقات بمحمود برخورده او را معتقد خود ساخت و به بعضی از اشغال و اعمال فقرا او را مشغول گردانید لکن چون میانجیو این طریقه را از استادی کامل به نحوی که شاید و باید اخذ نکرده بود و بعضی از امور اختراعی و تصرفات واهی از نزد خود بر طریقۀ مشایخ سلاسل افزوده بود او را صفائی در باطن حاصل نبود اما محمود را چون استعداد و مناسبت این طریق نسبت به استاد زیاده بود و بجد و جهد تمام مشغولی می‌ورزید فی‌الجمله صفائی در باطن و کشف بعضی از مغیبات آتیه قبل از وقوع و اخبار بامور مستقبله او را بهم می‌رسید و این معنی موجب مزید غرور او گشته صاحب دواعی عمده گردید و افاغنه نیز نسبت به او اعتقاد پیری و مریدی بهم رسانیده در حلقۀ ارادت و مریدی او در آمدند و بعد از آن به نحوی که سابق بر این در احوال فرقۀ ابدالی مذکور شد با اسد اللّه خان ابدالی بر سر قلعۀ فراه در حوالی منزل دلارام چنگی مصاف داده اسد اللّه خان را بقتل رسانید و سر او را از روی مکر و خدعه بدرگاه گردون مساس پادشاهی با عریضۀ عفو تقصیرات والد خود و اینکه هر چند والد او باغی و طاغی بود من از افعال او بری و مستعفیم و به فحوای آیۀ کریمۀ وَ لاٰ تَزِرُ وٰازِرَةٌ وِزْرَ أُخْریٰ اگر از تقصیر این غلام درگذرند هرآینه با افواج و قبیلۀ خود از این جانب و سرداری که از حضور فیض گنجور برای قلع و قمع فرقۀ ابدالی تعیین شود از آن جانب هرآینه در تسخیر هرات کمال بندگی و فرمان‌پذیری بعمل خواهم آورد فرستاد و امیران حضور پادشاهی کلام ظاهر صدق باطن حیلۀ او را اعتماد نموده از راه سادگی و راحت طلبی خلعت و شمشیر و