پرش به محتوا

برگه:مجمع التواریخ میرزا محمدخلیل.pdf/۶۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

بی‌خبری از معاملات جنگ و جدال و سهل انگاری این نوع امور بودند سخنان روی اندود او را حمل بر صدق و اخلاص نموده او را مخاطب بخطاب حسین قلی خان و ملقب بلقب صوفی صافی ضمیر نموده خلعت و اسب و شمشیر و رقم حکومت قندهار برای او ارسال نمودند و باعتقاد خود خاطر از مقدمۀ قندهار جمع نموده برای مقدمۀ هرات اسماعیل خان را که از جملۀ غلامان معتبر پادشاهی بود سپه‌سالار و سردار آن مهم نموده از او مچلکا۱و التزام تسخیر هرات گرفته تا اینکه اگر عهده بر نشود سر و مال و عرض او بحکم پادشاه در معرض تلف باشد و او را روانۀ سمت خراسان نمودند و پادشاه خود در اوایل شهر ربیع الأول سنۀ هزار و یک‌صد و سی و سه (۱۱۳۳) هجری از قزوین برآمده بعد قطع منازل و مراحل با فتح و ظفر وارد دار السلطنۀ اصفهان گردید.

اکنون مناسب چنان می‌نماید که قلم وقایع رقم متوجه تحریر احوال محمود نامحمود غلزۀ و متوجه شدن او بر سر پادشاه والاجاه و بلاد عراق و فارس گردد زیرا که عمدۀ سوانح که باعث فتن و آشوب و خرابی بلاد ایران بل ربع، مسکون گردید این مقدمه بود و المعونة من اللّه المعین.

ذکر احوال محمود غلزۀ و کیفیت رسیدن او به سلطنت ایران تا متوجه شدن او بمستقر جحیم


ز جور و ظلم کار اهل ایران بس که درهم شد برای انتقام افغان مظلومان مجسم شد بر مستخبران احوال بلاد ایران و جویندگان انقلاب آن زمان و برهم‌خوردگی آن بلاد بهشت‌نشان مخفی و پوشیده نماند که چنانکه سابق بر این در ذکر احوال امیر اویس غلزۀ محرر گردید محمود ولد او بعد از آنکه یک سال عبد العزیز عمش بعد از برادر حکومت قندهار نموده بود او را بقتل رسانیده لوای حکومت برافراشت

________________________________________

[۱]

  1. (۱) مچلکا کلمه‌ایست مغولی بمعنی التزام‌نامه