و در سمت شمالی آن جزیره که جهازات مردم عمان در آن طرف نبود لنگر انداختند بیتأمل بدون اینکه ملاحظۀ خیر و شر امور خود نمایند همگی دفعة فرودآمدند و برای محافظت آن طرادات و غله و آذوقه و آبشیرین و سرب و باروت و سرانجام توپخانه و اسباب خود بلکه اسب و یراق که همه بر کشتیها بود کسی را نگذاشتند.
این خبر چون به جهازات عمانی رسید هماندم لشکر کشیده بر سر طرادات آمدند و چون کسی بر آن طراوات نبود همگی اسباب و اموال با کشتیها بتصرف خود در آوردند و از راه خشکی فوج خود را تیار کرده بر سر آن فوج بییراق و اسباب آمدند و از طرف دریا نیز گلولۀ توپ از جهازات متوالی شروع به انداختن کردند.
چون در کنار دریا آبشیرین نبود و از خشکی فوج آنها سد راه گردیده بود و یراق جنگ نیز با خود نداشتند و اگر بود نیز چیز قلیلی بود و از ده کس یک کس یراق داشت از غلبۀ تشنگی و بیسرانجامی بستوه آمده و عاجز شده فریاد الأمان برآوردند و فرقۀ عمانی تمام آن فوج را به هیئت گلۀ بز و گوسفند اسیر نموده همگی را بقتل رسانیدند و نیز در آن زمان از تدابیر واهیه که بخاطر لطف علیخان سپهسالار و امرای حضور پادشاه رسیده بود این بود که چون فیما بین فرقۀ پرتگیش و اهل عمان عداوت قدیم و دشمنی بسبب بدر کردن آنها از آن بلاد و تسخیر قلاع آنها و گرفتن جهازات و قتل سرداران و لشکریان ایشان بود و فیما بین منسوبان سلاطین صفویه و فرقۀ فرنگان پرتگیش اگر چه در اول حال بسبب تسخیر قلعۀ هرموز و قلعۀ لارک و قشم و جزیرۀ بحرین و بندر گنبره که الحال ببندر عباسی مشهور است بتفصیلی که در تاریخ عالمآرا اسکندر بیک منشی در احوال شاه عباس گیتیستان ماضی نوشته عداوت بود.
فرنگان پرتگیش راهزنی طریق بنادر فارس مینمودند و مانع آمدن تجار بودند لکن بعد از آن بتوسط فرنگان انگلس و غیره دوستی بهم رسیده و مقرر شد که در بندر کنگ وکیلی از جانب پادشاه پرتگال که آن وکیل را فیطور۱ گویند ساکن
________________________________________
- ↑ (1) Vedor در پرتغالی بمعنی ممیز عواید و ناظر خرج حاکم کشوری یا لشکری ناحیهایست.