حضرت است که در اصفهان به یکی از مخلصان صادق الولاء مرقوم نموده بود ایراد مینماید.
سواد مکتوب
«حسن اخلاص عقیدت جازم حقیقت مراسم میرزا ابو القاسم همواره صورت نما و عکسپیرای مرایای خلوت خاطر حقانیت ذخایر بوده و میباشد. شرحی که در خصوص بعضی کدورات و سانحات که در این سنوات بآن ستوده صفات رخ نموده در عریضۀ مخالصت فریضه و ذریعۀ خلوصیت ودیعه اظهار و اشعار نموده بود مکاره زمان و مکاید سپهر اخشیجان پیوسته مخصوص ارباب ایمان و اصحاب ایقان بوده و میباشد کما قال:
فغان زین چرخ دولابی که هر روز بچاهی افکند ماه شبافروز لکن صاحبان ذهن صاف و مالکان فهم و انصاف تراکم اقسام آلام و تصادم شداید ایام را از وقایع عظیمۀ ماضیه حتی از تصور مصایب گوناگون و نوایب از حد افزون که باین نیازمند درگاه ذو المنن و خاطیء ممتحن رو داده و میدهد فوق طاقت بشری و مقتضی رتبت پیغمبری است که شاید عشری از اعشار و اندکی از بسیار آنها گوشزد مخلصان و منتسبان گردیده باشد تشفی و تسلی حاصل میتوانند نمود، نعم ما قال:
به سنگ امتحان فرسود گیتی جسم زارم را عبیر پیرهن کرد آسمان آخر غبارم را
تجلی کرد حسنی ریخت از هم جسم زار من کنید از نخل ایمن شعلهور شمع مزارم را الحمد للّه علی کل حال، بیت:
کشید شعله دلم پرنیان جان را سوخت سفینه گر مرو افتاد و بادبان را سوخت
مرا بکورۀ هجران گداخت اول عشق گرفت آتش چشم من و جهان را سوخت
چنان ز آه من آتش گرفت عرصۀ دهر که ماه و انجم و خورشید و آسمان را سوخت یَفْعَلُ اَللّٰهُ مٰا یَشٰاءُ و یَحْکُمُ مٰا یُرِیدُ، بیت: