ذکر مجملی از اخلاق حمیده و اطوار پسندیده که با آن حضرت بود
آن حضرت پادشاهی بود دستور العمل خسروان روزگار و شهریاری بود پسندیده اطوار و در صلاح و تقوی یگانۀ دوران و در کمالات صوری و معنوی بیمانند و بینظیر چنانچه نادر شاه با وجودی که او را وارث ملک میدانست و در دل خوف و هراس بیقیاس از آن حضرت داشت هر وقتی که او را میدید میگفت که میرزا سید محمد پادشاه بیسپاه و افسر است، و در علوم فقه و حکمت قصب السبق از همگنان ربوده و در علم و تحریر سیاق دست استادان این فن را بر پشت بسته، و حسن خطی چون خط دلبران سیمین خط و در علم هیئت و نجوم فرید عصر، و شمۀ از شجاعت و صلابت او چنان که در شهر قم و اماکن دیگر که ذکر آن باعث تطویل میگردد با وجود قلت اعوان و کثرت اعدا بوقوع انجامید، و دست عطا و نوال او به مثابهای که از برای رفاه رعایا و ساکنین ممالک محروسۀ ایران با وجود مالکیت و نبودن شریک و سهیمی دست از کرورها تنخواه بابت وجوه دیوانی برداشته واگذاشت که الحق هیچیک از شهریاران ذی شوکت و خدیوان صاحب صولت و اقتدار از خسروان اهل اسلام از پیشینیان تا آن زمان بگذشت و همتی چنین مرتکب و مباهی نگردیدهاند بلکه خیال این نوع بخششی در مرآت خاطرهای ارباب دنیای دون عکسپذیر نگردیده باشد، و در مراتب ترک مؤاخذه و عفو و عدم مغلوبیت غضب و صفای طویت انتقام به نحوی که سابق به طی تحریر پیوسته در قوۀ کم کسی از صاحبان بواطن صافیه از غشایش و آلایش نفس سرکش جلوۀ ظهور نموده، و از ایام صبی تا بوقت مرض الموت شبی از شبها هیچیک از سنن و صلوات لیل از او فوت نشده بود تا بواجبات چه رسد، و در فن معمی و شعر و انشاء ضرب المثل شعرای دهر، لهذا اجتنابا عن الأطناب از اخلاق حسنۀ آن حضرت اعتراف بعجز و قصور نموده سواد جواب مکتوبی را که در عالم عمی و هجوم آلام و عناء زادۀ طبع وقاد آن