آزاد میباشند.[۱]
دو سید بزرگوار تهرانی (آقایان طباطبائی و بهبهانی) کار را شروع کردند، مردم را شوراندند اما در راه بردن و به ثمر رساندن جنبش به بیراهه افتادند. آنها به چند خط فرمان بی خاصیت مشروطه دل خوش کرده بودند. حتی آن زمان که محمد علی میرزا با خودکامگی حکم میراند و مجلس و نمایندگان را به هیچ میگرفت اینها با ساده لوحی و خوش بینی زیانباری که داشتند خیال میکردند باز هم میتوان کار را با نشستن و حرف زدن و موعظه کردن و جوش و خروش پیش برد.
آنها از این اصل مسلم غافل بودند که برای پیروزی کامل بر دشمن خونریز باید چون خود او مسلح شد و از خون ریختن باکی نداشت.
رهبران تهران میتوانستند آزادیخواهان را به خریدن تفنگ و افراز جنگ وادارند، از شهرهای دیگر تفنگچی داوطلب بخواهند و با دستی کاملا مسلح و نیرویی آماده به مقابله برخیزند.
آنها حتی میتوانستند محمد علی میرزا را به نام سوگندشکنی از پادشاهی بردارند و نقشههای محیلانهاش را نقش بر آب
- ↑ (۱) روزنامه تایمز چاپ لندن دو سه روز از بمباران
مجلس پس از نکوهشهای بسیار مینویسد: «این نمونهای به دست
داد از آن که شرقیان شایندهٔ زندگانی آزاد نمیباشند.»
تاریخ مشروطه - کسروی
۴