میآورد و هر روز بیشتر از روز پیش جریتر میشد و دست و بال بورژوازی تازه رشد و توسعه یافتهٔ ملی را می گرفت.
محمد علی میرزای ولیعهد
مردم آذربایجان با آن آمادگی برای بیداری، در زیر فشار گرفتاریهای بیشمار نمی توانستند تکانی بخورند و همچنان میزیستند تا زمان مظفرالدین شاه که پسرش محمد علی میرزا را ولیعهد کرد و کارهای آذربایجان را به او سپرد.
از یک سو ستمگری و بدخویی او و از سوی دیگر برخی پیشامدها خواه ناخواه مردم را به زبان آورد و آتش به باروت انقلاب زد.
از پیشآمدها که خود معلول علتهای دیگری بوده وضع معیشت و روابط ظالمانه اقتصادی در اینجا سخن نمیگوییم. همین قدر باید دانست که بعضی از حوادث مثلا کشته شدن میرزا آقاخان کرمانی، خبیر الدوله و شیخ احمد روحی در تبریز و جنگ ارمنی و مسلمان در قفقاز و غیره باعث گرد آمدن و همفکری مردم شد.
مثلا در جنگ ارمنی و مسلمان آنچه بیش از همه روی مردم اثر گذاشت و سر زبانها افتاد، این بود که در آن واقعه چند هزار تن ایرانی بیگناه از بازرگانان و کارگران کشته شدند و دولت ایران هیچ پروا ننمود و به روی خود نیاورد.
این امر شدت بی اعتنایی و بیکارگی دولت قاجاری را خوب نشان داد بخصوص که در همان موقع دولت انگلیس به عنوان خونبهای یک