برگه:شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و۱۳ و ۱۴ هجری، جلد ۱.pdf/۱۵۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
رجال ایران
۱۴۷

اکبر خان پسردائی خود را که مردی بسیار دلیر، بی‌باک و جاه‌طلب بود و با وجود اینکه نسبت بوی خدمات شایانی انجام داده و شیراز را برای او فتح کرده بود او را بسیار مضر و خطرناک برای آینده خود فرض مینمود بنابراین برای ظاهرسازی امر جعفرخان برادر مادری خود را وادار نمود که به کور کردن و کشتن پدر و برادران خود جداً اعتراض نماید. جعفرخان و مادرش که ضمناً مادر علی مراد خان نیز بود در این قضیه پافشاری زیاد کردند علی مراد خان برای تبرئه خود صدور دستور کور کردن و کشتن آنان را از طرف خویش بکلی تکذیب کرد و تمام گناهان را متوجه اکبرخان نمود و صریحاً گفت که او خودسرانه اقدام باین کار کرده است از این جهت برای دلجوئی و خوشنودی آنان و همچنین برای اینکه از شر او برای همیشه راحت شود دستور داد همان عملیکه پسر صادق خان و پسرانش آورده بود همانکار را نسبت بوی انجام دهند بنابراین اول او را از هر دو چشم نابینا کردند و سپس او را کشتند (۱۱۹۶ هـ.ق.) . تاریخ گیتی‌گشا در تاریخ زندیه در صفحه ۲۴۳ شرح کشتن او را این چنین شرح میدهد: «بعد از واقعات از اکبر خان نیر نامطمئن گردیده روزی در خلوت بغفلت او را گرفته جهان بین او را نیز از بینائی عاطل و پس از یکی دو روز آن صید زبون گشته را به تیغ ستم بسمل نمود، لکن زین‌العابدین کوه‌مره‌ای ملقب به امیر که خود در وقایع شیراز دخیل و شاهد و ناظر در قضایای آن سامان بوده در ذیل و حاشیه خود که بر مجمل‌التواریخ گلستانه نوشته کشتن اکبرخان را این چنین ذکر کرده است: «چون از جرأت و جلالت اکبرخان مخوف گردیده بود در عرض راه به ایمای او اکبر خان را اول به گلوله قرامینا مجروح و بعد از آن در حضور بحکم او جعفرخان بن صادق‌خان که برادر مادری او بود اکبر خان را گرفته خوابانیده جثه خود را که کوه الوند در وزن برابری با او نمینمود بر اکبرخان انداخته چشمهای او را از حدقه کند و آن دلاور زمان را بعد از آن حال نیز زنده نگذاشتند» و علیمرادخان از ناحیه او که نسبت بوی بدگمان و بیمناک شده بود و در آتیه ممکن بود که باعث زحمت او شود بکلی راحت شد.

اکبر اکبرخان (نائب ناظر – سیف‌السلطان – سردار ناصر) برادر امی مهدیقلی‌خان مجدالدوله بوده و پس از اینکه مجدالدوله در تاریخ ۱۵ شوال ۱۳۰۲ هـ.ق. بسمت نظارت شاه (خوانسالار) بجای علیرضاخان عضدالملک پسر عم خود انتخاب شد. در تاریخ ۲۲ رجب ۱۳۰۳ هـ. ق. برادر مادری خود اکبرخان را نائب ناظر نمود. در سال ۱۳۱۰ هـ. ق. بوسیله عریضه‌ای از شاه درخواست سمت میرآخوری نمود و مبلغی هم برای این کار پیشکشی میداد شاه قبول نکرد میرآخور خود[۱] را تغییر نداد. اعتمادالسلطنه در یادداشتهای روزانه خود (۸ جمادی‌الاولی ۱۳۱۰ هـ. ق.) راجع به این موضوع مینویسد: «شنیدم اکبر خان نائب ناظر برادر مادری مجدالدوله چند شب قبل عریضه ای عرض کرده بود منصب میں آخوری خواسته بود شاه بطور تمسخر به انیس‌الدوله فرموده بود اکبری منصب میرآخوری میخواهد انیس الدوله جواب گفته بود:


  1. محمد حسین میرزا پسر محسن میرزا.