مواردی نادری نیستند.
دومین نکته این که انتظار فرج برای شیعه یعنی انتظار روزی که دنیا پر از عدل و داد خواهد شد. نه تنها ایران یا سرزمینهای شیعه نشین بلکه همۀ دنیا. و آیا این خود نطفه یکایدهآل جهانی نیست در دل هر عامی عادی؟ و مستمسکی نیست تا هر کدام ما به موجودیت حقیر واقعیتها تسلیم نشویم و در انتظار روز بهتری باشیم؟ به هر صورت این اصل اعتقادی نوعی سکوی پرش ذهنی است برای هر شیعه تا از آن به دنیای آرزوها بپرد و حقارت آنچه در دست دارد او را از افزون طلبی و عدل جویی باز ندارد.
این بود معایب و محاسن انتظار؛ شما خود قضاوت کنید. و به هر صورت ما به علت همین معایب و محاسن است که گاهی میرزای شیرازی را داریم و گاهی شیخ شهید نوری را و گاهی هم حضرت خمینی را[۱]. در عین حال که اغلب اوقات روحانیت بیهیچ در کی از سیاست، و نه در بند منافع طبقات محروم و نه محتوای زمان و مکان را دریافته به صورت آلت فعل حکومتها عمل میکند. و در این موارد همان حکمی بر روحانیت رانده است که بر اکثریت خیل روشنفکران که اگرایشان نان یکی از مشاغل روشنفکری را میخورند آنان نیز نان یکی از مشاغل روحانی را میخورند.
وقتی میرزای شیرازی با یک فتوا به تحریم تنباکو امر میدهد
- ↑ به گمان من این حضرت که قیام اصلیاش با «کاپیتولاسیون» مصوب زمان منصور بود از نظر طبقاتی نوعی مدافع بورژوازی ملی است که در مقابل انحصارهای بینالمللیایستاد.