پیشوای واحد مذهبی پذیرفت که از طرف جناح مترقی روحانیان نیز پذیرفته شده است.[۱]
و اما محاسن انتظار در قدم اول تمکین نکردن از اولوالامر. به این استدلال که در غیاب معصوم که تنها فرد لایق حکومت است همۀ حکام زمان به اعتقاد شیعه غاصبند. و به این ترتیب شیعه هیچ الزامی یا اجباری در اطاعت از حکومتها ندارد که هیچ بلکه همیشه دلیلی نیز برای مقاومت در قبال ظلمایشان دارد. در عین حال که این امر خود بزرگترین مانع است برای استقرار یک دستگاه اداری دقیق دولتی، بزرگترین تکیه گاه روشنفکری هم هست برای روحانیت. چنان که گذشت تاریخ ما پر است از امام زمانهایی که با تکیه به همین اصل در مقابل حکومتها قیام کردند و مدعیانی داشتند. اگر شیعه سخت مالیات میدهد؛ اگر به سربازی رفتن جوان دهاتی عزایی است برای خانوادهاش؛ اگر همه کارها را از حکومت میخواهیم؛ اگر مدام مؤدی دولتهاییم و در نظر حکومت همیشه چون فضول باشی جلوه میکنیم؛ و اگر پول حکومتها این چنین حیف و میل می. شود چرا که آنرا پول «مظلمه میدانیم... و بسیاری عوارض دیگر هم از این اعتقاد بر میخیزد و روحانیت به همین جا است که پایبند است چرا که از این اصل اعتقادی اعاشه هم میکند. کارمندان دولتی که حقوق خود را پیش یک روحانی حلال میکنند
- ↑ مراجعه کنید به کتاب «مرجعیت و روحانیت» به قلم عدهای از نویسندگان اغلب روحانی من جمله حضرت سید محمود طالقانی امام مسجد اسلامبول و مهندس بازرگان استاد سابق دانشگاه.