برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۴۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

بر این که روحانیت تشیع خود بزرگترین مزاحم حکومت‌های دست. نشانده استعمار بود در واقعه تنباکو و بعد مشروطه و الخ... و روشنفکر ایرانی به جای استفاده از تمام تأسیسات سنتی و بومی برای مقاومت در مقابل استعمار و عواملش که حکومت‌های وقت بودند، مدام کجروی کرد و ندید که روحانیت مثلاً در قضیه تنباکو نوعی مدافع شهرنشینی خرده پا و بازرگانی ملی است در مقابل انحصار طلبی استعمار خارجی. و چرا؟ چون همچنان که گذشت، اروپا دربست سرمشق او بود و البته که اروپای انقلاب فرانسه و عصر روشنایی در حالی که در چنان روز‌هایی که حضرات راه افتاده‌اند اروپا دیگر اروپای انقلاب فرانسه نیست. اروپای کمپانی‌های هند شرقی. است اما رهبر روشنفکر شرقی هنوز خواب خوش عصر روشنایی اروپا را می‌بیند و متوجه استعمار نیست. و اصلاً متوجه تاریخ ولایت خود نیست. وگرنه میدانست که تشیع حتی در دوره‌های جنینی خود -از زمان آل بویه به این سمت تا دوره صفوی- همیشه نوعی نهضت استقلال طلبانه بوده است در مقابل خلافت بغداد. و اگر به زبان سیاست و اقتصاد حرف بزنیم، نوعی وسیله دفاع بوده است از مردم محلی در مقابل غارت حکام بغداد و عوارض و عشور و کسور و باج و جزیه‌ای که برایشان می‌بستند.

چهارمین پشتوانه آن موضع‌گیری روشنفکران اروپایی در مقابل مسیحیت این بود که مسیحیت (چه کاتولیک چه پروتستان چه ارتدکس) برای اداره امر معاش مردم راهی نداشت. یعنی که در حوزه عرف قدم نمی‌زد. بلکه تنها در حوزهٔ قدس عمل می‌کرد. و