وضع موجود هم نیست.[۱]
بدیهی سوم اینکه روحانیت نوعی کار تربیتی میکند عین کار فکری مدیریت نظامیان و عین کار فکری روشنفکران حداقل.
از بدیهی سوم شروع کنیم: نظارت برتربیت و تعلیم مذهبی مردم و بر آن عده از امور معاش و معاد،ایشان، که هنوز عرف وقانون ناظر بر آن نیست به عهده روحانیت است. همچون عقد وطلاق و تولد و مرگ و تعیین میزان گناه و پاداش و مجموعه امور وابسته به این دو مفهوم که اخلاقیات یک مؤمن را میسازد. و چه نیک و چه بد تا وقتی که اعتبار رأی رهبر روحانی در چنین مباحثی معتبرتر است از رأى فلان مادۀ قانون یا فلان دادگاه عرفی، یعنی تا وقتی که در این مباحث جذبهای از عالم غیب یا رابطهای با عالم بالا نهفته است و تا وقتی که قوانین و مؤسسات عرفی حق نظارت بر این مسائل را نیافتهاند روحانیت نظارت خود را بر تربیت وجدان مذهبی مردم ادامه خواهد داد به این ترتیب، روحانی، نوعی معلم است یا مربی. و برخلاف نظامی ساده (سرباز) از نظر اقتصادی کار میکند. بخصوص با توجه به نسبت نزدیک به هشتاد درصد بیسوادی مردم و نیز با توجه به اینکه روحانیت به ابزار وسیع ارتباط و کسب خبر (رادیو، تلویزیون، سینما) نیز با باز کرده است.
صرف نظر از روحانیان بیشماری که در طول تاریخ سراغ داریم
- ↑ مثلاً روحانیت هنوز به کشف حجاب رضا نداده یا به حق رأی زنان و شرکتایشان در زندگی اجتماعی... والخ که در وضع موجود دست کم به آن تفوه میشود.