برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۶۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

هفت خوانی که بر سر راه آنست بگذرند. بعضی از آن‌ها برای همه‌اشیاء و مفاهیم و مقولات زندگی صور کامل و جمیلی تصور می‌کنند و اگر حقایق زشت و ناهموار حقایق سرکش و وحشی با اوهام دلفریب و تخیلات منزویانه آن‌ها موافق نشود در غرقاب نومیدی جانگزا و بیزاری درمان ناپذیری در می‌افتند. برخی از آن‌ها اصولاً پرستنده حقیقت هستند و عدالت را دوست می‌دارند و از حقوق بشری دفاع میکنند ولی به شرط آنکه این محبت و ارادت باعث صداعی نشود و مزاحمت بار نیاورد. آن‌ها که در سکوت باطن خود سیر کرده‌اند از غوغای مخوف و آشفته جامعه وحشت دارند و این حس مردم گریزی آن‌ها را همیشه به زوایا می‌کشاند. در آنجا آن‌ها ابدیت و لایتناهی را صید می‌کنند و دنیا می‌پنداری زیبنده وجدانیات فسون آمیز خویش، بوجود می‌آورند.

در حالیکه فکر بد بین و زبان گزنده و زننده برخی از آن‌ها بیان بی‌ریای درد و ناکامی آنهاست، برخی دیگر از این اسلوب جدید روشنفکرانه»، استفاده می‌کنند تا به احساسات خوپسندانه خود، احساسات ناشی از ترس جان حفظ مال و امنیت شخصی خود حله‌ای که تارش از الهامات شاعرانه و پودش از افکار فیلسوفانه است بپوشانند. باید در میان آن روشنفکران ارجمند که تلخی مصائب گذشته و ناگواری حوادث اکنون و تاریکی، منظره آینده آن‌ها را به خشم آورده و نومید ساخته، و بعضی از روشنفکر نمایان خود پسند که کاخ فلسفه و تخیل خود را تا ثریا بالا می‌برند و سایه مخوف آن را بر روی همۀ چیز‌های ثمر بخش خجسته فاضل و اصیل می‌افکنند، فقط برای آنکه امنیت كوچك خود را از تطاول مصون نگاهدارند. فرق بسیار گذاشت. باری اگر نیت این دو دسته این اندازه با هم تفاوت دارد کلماتشان به یکدیگر شبیه است. حالا مستوره‌ای از افکار و کلمات آن‌ها را برداریم و در معرض بحث و انتقاد قرار دهیم.

روشنفکر مایوس: خوب شد شما را پیدا کردم. مدت‌ها بود که می‌خواستم انتقام خود را از یکی از این آقایان طرفدار توده‌های وسیع بکشم. به عقیده من اگر دیگر شما دم از آزادی بزنید فقط برای این است که حیا را فراموش کرده‌اید. مرد میدان نبودید ادعای بیجا کردید تاریخ ایران را یك قرن به عقب انداختید. افتضاح بالا آوردید!

فرد حزبی: مگرچه اتفاقی افتاده؟

روشنفکر مأیوس: چه اتفاقی افتاده؟ هیچ آب از آب تکان نخورده، فقط