برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۵۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

نفت و مرداب اصلی که کنسرسیوم باشد؛ با این تفاوت که کار کردن در این دو بنگاه مستقیماً جای عامل استعمار نشستن است و به این مناسبت وضع و روحیه کاملاً مستعمراتی داشتن در برخورد با مسائل . بوسی اگر در سازمان برنامه، روشنفکران وردست‌های مستشاران فرنگی و امریکایی یا دیلماجان،‌ایشانند در این دو مرکز نفتی اگر فرمانبران‌ایشان نباشند، حتماً افتخار می‌کنند که بر جای‌ایشان تکیه زده‌اند.

۳-ناندانی بعدی این مقاطعه کار‌های فراوان است که در این سال‌های اخیر همچو قارچ بر پای رشوه نفت می‌روید و ادارم کنندگانشان فحول روشنفکرانی که گاهی نماینده مجلس سنا هستند و اغلب پیش از این اعضای حزب ایران و حزب توده بوده‌اند. و اکنون همه اسفالت‌کنندگان راه‌ها و فرودگاه‌ها هستند یا سازنده مدارس و بیمارستان‌ها یا برنده مناقصه لوله کشی آب و برق آبادی ‌های دور افتاده و مناقصه‌ها جوری است که از برنده‌اش تا عمل کننده، دو سه دست می‌گردد و هر دست در این میان ۲۰ تا ۳۰ درصد از کل مخارج یک مناقصه برداشت می‌کنند.

۴-ناندانی بعدی، دستگاه‌های انتشاراتی مملکت است: ، رادیو تلویزیون مطبوعات بزرگ و ناشران بزرگ. صرف نظر از روشنفکران بیگاری‌کننده که برای ورود به حوزه حکومت باید مدتی در این مؤسسات تمرین خوش خدمتی کنند و بار اصلی این مؤسسات همیشه به دوش خیل جانشین شونده‌ایشان است، آن‌ها که چرخ و فرمان را در این مراکز بدست، دارند، همان اسب و علیقی را می‌برند