نبش قبر نیست، «مهر» بسته میشود و «سخن» به جایش راه میافتد که انبان ترجمهها است و همه خبر از غرب و گرچه «سخن» خود فریادش از آن همه نبش قبر دوره پیش به هوا است، اما چون خود به درد دیگری دچار است که غربزدگی، باشد، ناچار عین مجله «مهر» به جای اینکه رهبریکننده چیزی یا کسی، باشد خود رهبری شده است. تا به حدی که در سالهای اول عین بسیاری دیگر از مظاهر روشنفکری مستقیماً از حزب توده دنباله روی میکند و گرچه انصاف باید داد که مجله «سخن به هر صورت یکی از مداومترین و جدیترین کارهای مطبوعاتی پس از شهریور۲۰ را با یکی دو بار وقفه یا تعطیل، اختیاری، دنبال میکند - در حالی که مجلات مشابه آن مثل مجله «مردم» و «علم» و «زندگی» به علت اینکه هر یک محرك امری بودند و پیامی داشتند و در مقابل مسائل حاد وضع میگرفتند ناچار به علل سیاسی در توقیف بسر میبرند - به هر صورت اکنون با یک مرور سریع به دورههای «سخن» میتوان دید که دوران شکفتگی این مجله همان دورانی است که صادق هدایت عین یک شمع جمعی حاضر و ناظر است و آراء و آثار جماعت کثیری از اطرافیان خود را منعکس در آن میکند.[۱] و حقیقت این است که همین جماعت بودند که چیزی را به اسم «سخن» ساختند و از این راه کسی را به
- ↑ واسامىایشان یك طومار. است مثلاً مراجعه کنید به شماره تیرماه ۱۳۳۲ آن مجله که شباهتی دارد به کارنامه عمل آن مجله در دست مدیرش تا با دستی پر وارد حکومت بشود و چه پزها که پیش و پس از این واقعه او به این اسامی داده است.