در عین حال تماشاکننده یعنی یا مجلس مشاعرهای است از فحول قدمای شعرا که شعرهای همدیگر را بخوانند و بشنوند یا یک نمایشگاه نقاشی است که کارهای همدیگر را تماشا کنند، یا یک کلوب فیلم است که آثار همدیگر یا همقطاران اروپایی و آمریکایی خود را. ببینند و اینها همه به قول «یونگر» در «عبور از خط»، دست آخر فقط میتوانند همچون واحههای نسبة سرسبزی باشند که دمی طراوتی را با خود به این برهوت اجتماعی میدهند. و البته که به وجود چنین تک نقطههای آباد نمیتوان حکمی کرد درباره آبادی تمام یک سرزمین که بریده ازایشان و حرف و سخن خصوصیایشان دربست و همچنان یا در اختیار رادیو است یا در اختیار منبر و محراب روحانیت؛ و در هر دو صورت در اختیار سانسور حکومتها.
۶- پاتوق دیگر روشنفکران که خالی از مسخرهای هم نیست، این کلوبها و مجامع ولخرج نوع جدید است که هیچ نام دیگری جز محافل انس غربزدگان بر آن برازنده نیست. غرضم «داینرز کلاب» است و دکههای مجاور آن تنها اسمها در این مورد بهترین حکایت کنندگانند. «لاینز کلاب» (که علامتش را به سینه هم میزنند. عین لژیون دونور! ) کسی کلاب»، «بولینگ كلاب» (وجالب توجه اینکه روشنفکر غربزده ورزش هم که میکند در این «بولینگها ورزش عملههای بندری را میکند! ) «ریس كلاب» والخ... و معلوم است که این اسمها از چه آسمانهایی افتادهاند. اگر روزگاری بود که فراماسونها خود را به سیاست انگلیس منسوب میکردند امروز دوران امریکایی بازی است و اینها هم