برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۳۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

یا روحانی کالای خود را برای فروش به او حاضر دارند و آن عده ایشان نیز که حاضر به مزدوری نیستند چه در زی روشنفکری و چه در زی روحانیت، سرو کارشان با سانسور حکومت است و با حبس و تبعید یا با سکوت اجباری علاوه بر این‌ها حکومت‌های ما در اختلاف میان روشنفکر و روحانی حتی رل یک خرابکار دوجانبه را هم بازی می. کنند. از طرفی با در سانسور گذاشتن روشنفکر او را به پژمردگی و انحطاط و انزوا می‌کشانند تا دست آخر به مزدوری راضی شود و از طرف دیگر با تشویق غربزدگی و موضع‌گیری‌های در مقابل مذهب، بدبینی روحانیان را نسبت به روشنفکران می‌افزایند. و از طرف دیگر با سخت‌گیری نسبت به روحانیت روز به روز دست او را از دنیا بیشتر کوتاه می‌کنند و‌ایشان را بیشتر از پیش در دنیای کینه و حقد و عقاید قرون وسطایی فرومی برند و چون گردش امر دستگاههای فرهنگی و تبلیغاتی و انتشاراتی حکومت‌های ما به دست روشنفکران مزدور است کار به آنجا می‌کشد که روحانیت تنها دشمن خود روشنفکر را می‌بیند نه حکومت را.

اجازه بدهید به اثبات این وضعیت یکی دو مثل بیاورم. اولی از ادعانامه دادستان ارتش (سرهنگ فخر مدرس) برعلیه «نهضت آزادی ایران» که محاکمه سران آن در اواخر سال ١٣۴٢ در پادگان عشرت آباد رخ داد. در سرلوحۀ این ادعانامه که یک جماعت یازده نفره[۱] از روشنفکر و روحانی را، به از ده سال تا دوسال زندان

  1. اسامی‌ایشان به ترتیب محکومیت: مهندس بازرگان استاد دانشگاه، ده سال - سید محمود طالقانی امام مسجد اسلامبول، ده سال - دکتر یدالله سحابی