برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۱۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

سیاسی محاکمه نظامی کرد یا نه و نیز بحث در این که سرنوشت این جور محاکمه های نظامی، از قبل تعیین شده هست یا نه؛ چون جوابگوی اینها نه من هستم نه شما. اما آنچه از من و شما بر می آید این است که من بگویم و شما بنویسید که مجموعه گفت و شنیدی که در این دادگاه گذرد به صورت ادعا نامۀ دادستان و مدافعات حضرات، نوعی مکالمه است میان نیروی انتظامی و نیروی روشنفکری مملکت و حتماً مفيد و لازم و آموزنده است. انتشارش بخصوص برای نسل جوان امروزی که نمیداند زیر دیگ وقایع این چهل ساله اخیر که ها سوختند تا که ها بر سر سفره بنشینند و بخصوص تر از این نظر که مقدار بسیاری از این مکالمه حتی برای راقم این سطور نشنیده بود که بیست سال است از محضر حضرت ملکی تلمذها کرده و گمان می کرده که چیزهایی می داند.

آقای امیرانی ضبط و ثبت و انتشار آنچه در این محاکمه میگذرد اگر از وظایف دستگاههای انتشاراتی مملکت نباشد شما بگوئید پس از وظایف کیست؟ از وظایف رادیو است با آن بوق و کرناش یا تلویزیون با آن قرتی بازی و غربزدگی ها که دارد؟ میدانید که دل خوشی از سر کار ندارم ولی چه میشود کرد که روزگار جوری شده که فعلاً شما شده اید تنها پناهگاه این درد دل خصوصی که شاید زیاد هم خصوصی نباشد. والسلام.

با ارادت
جلال آل احمد


آقای امیرانی مدیر محترم خواندنیها

خواهشمندم دستور بفرمائید طبق قانون مطبوعات (1) این وجیزه را در همان صفحه از مجله تان درج کنند که در شماره ۶۵، ششم اردیبهشت ۱۳۴۵ اش ذکر خبری یاشری (؟) از من فقیر شده بود گمان میکنم چیزکی را برای خوانندگان روشن کند.

۱- با تشکر از لطفی که نسبت به صاحب این قلم و برخی پرت و پلاهاش می فرمایید مرقوم فرموده بودید که بلبشوی کتابهای درسی در دهسال پیش به دوران حکومت نظامی... و در یکی از نشریات چاپ شده بود که شما نیمه ای از آن را نقل فرمودید به گمانم این نوعی قلب حقیقت .است آن مقاله نه در یکی از نشریات لابد به نظر شما گمنام بلکه در مجله «علم» و «زندگی» منتشر شد که از همان سربند توقیف است و تاریخ انتشار آن شماره از مجله که آخرین شماره بود) دیماه