بسیاری دیگر از روشنفکران معاصر است، بلکه منحصر به فردترین نمونه روشنفکری است که در چهل سال اخیر مدام حی و حاضر بوده و گرچه به ظاهر، امر ناکامی مداومی هم داشته، اما برد اصلی با او بوده است.
خلیل ملکی و یارانش را که در اواخر سال ١٣۴۴ محاكمه میکردند فرصتی داشتم که گاهی به مجلس خلوتشان بروم! اتاقی - پنج در هفت - در یکی از گوشههای دادرسی قدیم ارتش پر از میز و نیمکت و تریبون و نظامیها چهار نفر سرهنگ هیأت قضات بود و دو نفر دادستان؛ دو نفر منشی با سه سر باز کشیک. هر یک گوشهای از اتاق تفنگ به دستایستاده و متهمان چهار نفر: خلیل ملکی، رضا شایان، میرحسین سرشار، علی جان شانسی. و تماشاچیان؟ هیچ روز بیش از جماعت قلیل متهمان نشدیم. و محاکمه از ۱۶ بهمن ۴۴ شروع شد و پس از ه جلسه معلوم نشد چرا متوقف ماند تا دوباره از ه اسفند ١٣۴۴ شروع بشود و در ٢۴ اسفند خاتمه بیابد. و نتیجه؟ ملکی به سه سال، زندان شایان و شانسی هر یک به ۱۸ ماه و سرشار به ۱۲ ماه در چنین هوایی بود که در حدود یک ماه شاهد ماجرایی بودم که عبارت بود از مکالمه نه به تساوی طرفین - میان نیروی انتظامی مملکت و نیروی روشنفکریاش.[۱] و در آن به
- ↑ مراجعه کنید به ضمائم این فصل دو نامهای که به مدیر خواندنیها نوشتهام که البته چاپ نشد، و نیز مراجعه کنید به مجله خواندنیها شماره ۶ اردیبهشت ۱۳۴۵، که چیزکی از نامه اول را بروز داده.