در مقابل بیعدالتی حکومتها برخاسته چنان فراوان است و به تواتر رسیده که دیگر مورد استثنائی نیست و به این ترتیب است که در سراسر تاریخ، نظامی ناچار به تبعیت از حکومتها بوده است و این حکومت هرکه و هر چه میخواهد باشد اما روحانی نبوده است؛ و باز گرچه روحانیان نیز در آخرین تحلیل و اغلب مدافع طبقات حاکم از آب درآمدند، چرا که نه تنها حافظ وضع موجودند، بلکه حافظ سنتهای کهن نیز هستند که برای حفاظت کوشش دو چندان بیشتری را لازم، دارد اما چون در کار روحانیت به هر صورت ما با زایی هست از توجه به عالم بالا و آنچه برتر از واقعیت است (متافیزیک = عالم غیب) و از طرف دیگر چون در حوزه مذهب تشیع روحانیان به نیابت امام معصوم دعوی جانشینی حکام وقت را دارند، یعنی که اصالة و وكالة نوعى رقیب حکامند، دیدهایم که گاه گاه به صورتهای استثنائی تعارضهای خشن و حتی قیامهایی از طرف روحانیت در مقابل حکام وقت رخ داده است که گرچه اغلب با روشن بینی کامل همراه نیست و نه به قصد تغییر کلی وضع موجود اجتماع و حکومت به راه افتاده بلکه متوجه هدفهای نسبة کوچک است؛ اما به هر صورت تکرار و تواتر این تعارضها و قیامها حاکی از نوعی حرکت است به سمت. روشنفکری اگر بخواهم نمونه فوری بدهم میتوان از اواخر دوره قاجار به این سمت ده تایی از این نوع وقایع را برشمرد. که سه تای آنها اهمیت دست اول دارد با هدفهایی نسبة بزرگ اول قضیه تحریم تنباکو، سپس نهضت مشروطه و دست آخر نهضت ملی شدن نفت در این سه واقعهٔ سیاسی و اجتماعی، به