روشنفکران در آن دیار. کوردلترین حکومتها نسبت به روشنفکری و آخرین پست کمکهای اولیه در این راه دراز. هم در آنجا اشارهای کردهام که:
«همچنانکه اسلام با رسیدن به بغداد و ری و دمشق و اسکندریه و بخارا و آندلس اسلام شد حالا هم از تمام این نقاط باید به کمک این بدویت موتوریزه شتافت»[۱]
و از الباقی اعراب درست است که ما فقط با عراقیها هممرزیم، اما از روشنفکرانایشان به همان اندازه بریده ماندهایم که از روشنفکران مصری یا الجزایری. در ظل عنایت شامل همان دیوارهای قطور وحدت ملی که پیش از این دیدهایم یا به جبر شرایط استعماری که رابطه همسایگان را بریده است و ازایشان بیگانگانی ساخته و در عین حال که حکومت ایران به علت قضایای نفت و بحرین و شط العرب و فلات قاره و دیگر اختلافات ناشی از عمل استعمار از میان تمام حکومتهای عربی به قاعده «کند همجنس با همجنس پرواز» فقط با اردن و عربستان سعودی مختصر رابطهای دارد روشنفکران ایرانی همکاران همدرد خود را در جاهای دیگری غیر از این دو پایگاه نفتی و غیر نفتی می. جویند. یعنی که در مصر و الجزایر و سوریه؛ که روشنفکرانش بر مبنای تجربه شکست خورده ما در قضیه نفت و یا جلوگیری از تکرار اشتباهات ما و شاید نیز به علت رودررویی مستقیم با استعمار جوری عمل کردند که هم کانال سوئز را به روی کمپانی بستند و هم استعمار را از حوزههای حیاتی سیاست
- ↑ از «خسی در میقات» (سفر نامه) صفحهٔ ۱۲۲، انتشارات نیل، ۱۳۴۵.