معارضه با مالزیا این) حکومت نیم بند استعماری) چنان سخت گرفت که مستقیماً رو در روی استعمارایستاد و از سازمان ملل پا پس کشید و میخواست به کمک چین و دیگران سازمان ملل دیگری را بنابنهد، با همۀ قدرتی که روشنفکرانش در پر کردن جای خالی کادر هلندی از خود نشان دادند و با همۀ پیشقراولیها که در کنفرانس - های بینالمللی دنیای استعمارزده، داشتند نمیدانم چه اشتباهی کردند (اختلاف نظر در صفوفایشان؟ شخصیت پرستی سو کارنو؟ بی خبری از وحشت امریکا نسبت به توسعه کمونیسم چینی؟ یا چه چیز دیگر؟ ) که در آن کودتای بدفرجام دیدیم که آنجا هم هنوز اسپریس دیگری است برای C. I. A تا ده روزه صدو پنجاه هزار نفر را به اسم مبارزه با کمونیسم قتل عام کنند! به صورتی که کودکان در کوچهها با سر انسانی توپ بازی میکردهاند اما من در این فکرم که اگر چین هفتصد میلیونی پس از آن کمونیست سوزانی چیان کای شک در کوره لكوموتیوها (۱۹۲۷) توانست در عرض بیست سال یکسره کمونیست بشود اندونزی صدو خردهای میلیونی این کشتار عظیم را در مدتی بسیار کمتر جبران خواهد کرد با توجه به اینکه در آن واقعه ۱۹۲۷ دست بالا در حدود ۱۵ هزار نفر از کمونیستهای چین قتل عام شدند و در این واقعه اندونزی ۱۵۰ هزار نفر.
و اما همسایگان عرب. کویت و قطر و بحرین و عجمان و دیگر شیخ نشینها که رها. حکومتهای کوچک جیبی و بغلی بی هیچ زمینه روشنفکری و فرهنگی و آلت دست هر که سرکیسه را بیشتر شل کند. ناچار بپردازم به محیطهای عرب متروپل که حتی