برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۰۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

با روشنفکران غربزده و از فرنگ رسیده تهران؛ یعنی که اگر به قیام تبریز و داستان ستارخان و باقرخان و آن قیام توده‌ای و زدوخوردهای کوچه‌ای سخت می‌بالیم - حتى ما تهرانی‌ها – به این دلیل است که تنها در تبریز بود که نهضت مشروطه محتوای توده‌ای یافت و محتوای مبارزه ضد استعماری.

اکنون با توجه به اینکه در مسأله کردستان سیاست حکومت تهران بر نوعی حفاظت کجدار و مریز و از کمک‌های غیر مستقیم به نهضت کرد‌های شمال عراق است و به این دلیل روشنفکر کردی که در این سوی مرز بسر می‌برد چندان دلیلی برای نارضایتی ندارد و نیز با توجه به اینکه در خوزستان با اقلیت بسیار کوچکی (شاید در حدود ۲۰۰ هزار نفر) از عرب زبانان سروکار داریم؛ اما در مورد زبان ترکی با، جماعتی در حدود ۶ تا ۷ میلیون (آذربایجانی - قشقائی - ترکمن) ایرانی طرفیم؛ در صفحات آینده به مورد زبان ترکی و لطمه‌هایی که به علت اخراج این زبان از حوزه فرهنگ و مدرسه و مطبوعات به تن روشنفکری ایران خورده است اشاراتی خواهم کرد. شما خود این اشارات را بر کرد‌ها و اعراب نیز تطبیق کنید.

به این ترتیب اگر اغتشاش اول روشنفکری را در ایران ناشی از اختلاف حوزه‌های مختلف فرهنگی بدانیم - با زبان‌های مختلف - که روشنفکر ایرانی به آن‌ها و در آن‌ها درس خوانده، مثل فرانسه یا آلمانی یا انگلیسی و الخ... (و این قضیه محاسنی هم دارد که به آن اشاره کرده‌ام و باز هم خواهم کرد) اغتشاش ماقبل اول