بر نقّادان رَسْتهٔ[۱] بلاغت و جوهریان روز بازارِ فضل و براعت، نامداران خِطّهٔ سخن و شهسواران عرصهٔ ذَکَا و فَطَن، سالکان مسالک نظم و نثر و مالکان ممالک دقایق شعر پوشیده نیست که گوهر سخن در اصل خویش سخت قیمتی و با صفا، و کلام منظوم در نفس خود عظیم نفیس و گرانبهاست، در دکّان امکان هیچ متاعی ازو[۲] گرانمایهتر نتوان خرید، و در بازار اَدْوار هیچ بضاعت ازو با رفعتتر نتوان دید، صیرفی خرد را نقدی از آن عزیرتر بدست دل نیاید، و نقشبند فکرت را صورتی از آن زیباتر در پردهٔ خیال رخ ننماید، وزن و مقدار این درّ شاهوار ندانند الّا خردمندان کامل، و قدر و اعتبار این نقدِ تمام عیار نشناسند الّا جوهریان
- ↑ چنین است یعنی «رسته» با سین مهمله در نسخهٔ آقای حاج حسین آقا ملک و بدون شبهه
- ↑
حقایق و معارف قائل کلمهٔ انا کلام اللّه انّاطق اسد اللّه الغالب علیّ بن ابی طالب شهنشهی که سحرگاه روز فطرت بود غرض وجود شریفش ز خلقت انسان مکرّمی که ز لطف قدیم لم یزلی حدیث منقبتش گشته زیور قرآن امیر ملک ولایت که شد ز مبدأ حال برای مدحت او مستعدّ نطق زبان» ولی در هیچیک از نسخ قدیمه مانند حن و هندی و ملِک و نسخهٔ آقای رشید یاسمی و نسخهٔ آقای دبیرخاقان و نسخهٔ آقای تقوی شمارهٔ ۲ بهیچوجه من الوجوه از جملهٔ مزبور اثری نیست و بدون شک الحاقی میباشد از متأخّرین در عهد صفویّه بقصد اینکه خواجه را از نظر بعضی مصالح شیعه قلمداد کنند،