برگه:حافظ قزوینی غنی.pdf/۵۳۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
صج
  در بحر سینه درّ معانی بپرورید درکان طبع لعل سخن بی‌کران نهاد  

و جواهر منظومِ صلوات بی‌نهایات، و زواهر منثورِ تحیّات بی‌منتهی و غایات نثار روح برفتوح و صدر مشروحِ زبان آوری که ندای جان‌فزای اَنَا اَفْصَحُ العَرَبِ وَ العَجَمِ[۱] بمسامع سکنهٔ مَضَلّهٔ[۲] غَبْراء و سَفَرهٔ مَظَلّهٔ خَضْراء [۳] رسانید، و از شمیم نسیم روح پرورِ اِنَّ رُوحَ القُدُسِ نَفَثَ فِی رُوعِی[۴] مشام جان زنده‌دلان در دو جهان[۵] معطّر و مروّح گردانید، و سر زلف عروسان سخن را

  1. این حدیث را باین صورت عجالةً در جائی نیافتم و معروف «انا افصح العرب» است بدون علاوهٔ «و العجم» رجوع شود بلسان العرب در ب ی د: «و فی الحدیث عن النّبی ص انّه قال انا افصح العرب بَیْدَ اِنّی من قریش و نشأت فی بنی سعد»،
  2. حن: مسئله، هندی: مثله، سپه: امثله،– مَضَِلَّه بفتح میم و فتح و کسر ضاد بمعنی زمینی است که راه گم شود در آن (لسان العرب)، و اینجا مراد مطلق زمین است یعنی کرهٔ ارض، و غبراء نیز بمعنی زمین است و در حدیث است از حضرت رسول که فرمود: ما اظلّت الخَضْراءُ و لا اقلّت الغَبْراءُ ذالهجةٍ اصدق من ابی ذرٍّ (لسان العرب)،
  3. مَِظَلَّة بفتح میم و کسر آن و فتح ظاء معجمه بمعنی خیمهٔ بزرگ و سایبان است، و مظلّهٔ خضراء کنایه از آسمان است، و سَفَرَة بفتحات بمعنی ملائکه و فرشتگان است جمع سافِر قال ابن عرفة سمّیت الملائکه سفرة لانّهم یسفرون بین اللّه و انبیائه (لسان العرب)،– در بعضی از نسخ بجای جملهٔ متن دارد: بمسامع مجامع عالمیان و آدمیان رسانید،
  4. این عبارت جزئی است از حدیثی و تمام حدیث از قرار ذیل است: و فی الحدیث اِنّ النّبیّ ص قال انّ روح القدس نَفَثَ فی رُوعی و قال انّ نفساً لن تموت حتی تستوفی رزقها فاتّقوا اللّه و اجملوا فی الطّلب (لسال العرب در ن ف ث)
  5. بعضی نسخ: هر دو جهان، یا: هر دو جهان را،