برگه:حافظ قزوینی غنی.pdf/۲۹۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۱۶۳
۲۴۱  معاشران ز حریف شبانه یاد آرید حقوق بندگی مخلصانه یاد آرید  ۲۰۸
  بوقت سرخوشی از آه و نالهٔ عشاق بصوت و نغمهٔ چنگ و چغانه یاد آرید  
  چو لطف باده کند جلوه در رخ ساقی ز عاشقان بسرود و ترانه یاد آرید  
  چو در میان مراد آورید دست امید ز عهد صحبت ما در میانه یاد آرید  
  سمند دولت اگر چند سرکشیده رود ز همرهان بسر تازیانه یاد آرید  
  نمی‌خورید زمانی غم وفاداران ز بی‌وفائی دور زمانه یاد آرید  
  بوجه مرحمت ای ساکنان صدر جلال  
  ز روی حافظ و آن آستانه یاد آرید  
۲۴۲  بیا که رایت منصور پادشاه رسید نوید فتح و بشارت بمهر و ماه رسید  ۱۸۵
  جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت کمال عدل بفریاد دادخواه رسید  
  سپهر دور خوش اکنون کند که ماه آمد جهان بکام دل اکنون رسد که شاه رسید  
  ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن قوافل دل و دانش که مرد راه رسید  
  عزیز مصر برغم برادران غیور ز قعر چاه برآمد به اوج ماه رسید  
  کجاست صوفی دجّال فعل ملحد شکل بگو بسوز که مهدیّ دین پناه رسید