۳
در میان باشد و گیاه بدرنگ بدبوی مصنوعی را در نظر اهل معرفت قدر و قیمت بماند؟ ایّام معلّقزنی و جلوهگری بیذوقان وقتیست که جهل و زور میدان را از نوشتههای درست خالی کرده باشد و گرنه هیچ ایرانی صاحب ذوقی از نظارهٔ عوالم نامحدود فکر که از دریچهٔ کلمات مولوی و حافظ و امثال ایشان نمایانست بتماشای محصول طبع هوشنگ هَناوید نخواهد پرداخت و خرمهره را بر گوهر اختیار نخواهد کرد.
بشکرانهٔ این پیشآمد میخواهم برای هموطنانی که پس از پانزده سال اقامت در فرنگ بدیدنشان شادمان شدهام کلمهای چند بنویسم. امّا در فکرم که چه باید نوشت. آیا دیده را نادیده و شده را ناشده بگیرم و مصیبتهای ایران را از یاد ببرم و مانند کسانی که مدّعی اصلاح کردن جمیع امور ایران شده اند و جز گمراه کردن ایرانی قصدی ندارند همهٔ بدبختیها را از خطّ و زبان فارسی و حفظ آداب و سنن خوب ملّی بدانم و بنویسم که تا شعر فارسی را از میان نبریم و از چپ براست ننویسیم و الفاظ نادرست پر از پ و چ و ژ و گ را جانشین لغات درست خوش آهنگ نکنیم و در تیرماه در بندر عبّاس گوشت خوک نخوریم و بقدر بعضی از ممالک فرنگ فرزند حرامزاده و زن و شوهر طلاقگرفته نداشته باشیم و برای خشنودی مبلّغ یعنی آخوند فرنگی بسهگانگی خدای یگانه و یگانگی خدای سهگانهٔ او اقرار نیاوریم کار ما بسامان نمیرسد و یا دل بدریا بزنم و بشکر آنکه زبان فارسی هنوز بکلّی نابود نشده است با خوانندهٔ این کلمات از سر صدق و صفا کلمهای چند بگویم و بعضی از دردها را شرح بدهم؟
مطالب شیرین و نوشتنی از هر قبیل و موضوعهای دوپهلوی بیروح که