برگه:تاریخ ملل قدیمه مشرق - چاپ اول.pdf/۷۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
(۶۶)

باید دانست که هر گاوی آپیس نمی‌شده بلکه می‌بایست آن گاو سیاه باشد و در پیشانی آن لکّهٔ سفید مثل واژه ناخوانا دیده شود و روی پشتش شکل عقابی و روی زبانش بال سوسکی و زیادی پشم‌های دمش نیز یکی از شرایط بوده و مصری‌ها می‌گفتند این‌چنین گاوی از برقی که از آسمان نازل می‌گردد تولید می‌شود. وقتی گاوی به این شکل پیدا می‌شد کهنه بعد از آنکه علامات آن را دیدند و خاطرجمع شدند حیوان را آپیس می‌خواندند و در جنب معبد فتاه در نمازخانه جا می‌دادند و به پرستش آن می‌پرداختند و گاو با این تقدّس نباید زیاده از بیست و پنج سال عمر کند و اگر به این سن می‌رسید کهنه آن را در چشمهٔ مقدّسی غرق می‌کردند و به جستجوی گاو دیگر که دارای نشان‌های مذکور باشد مشغول می‌شدند.

اگر آپیس قبل از بیست و پنج سال می‌مرد او ر حنوط کرده در قبری دفن می‌نمودند. در زمان رامسس دویّم قبرستانی عمومی در سنگ تراشیده و آپیس را در آنجا مدفون می‌ساختند و در اطاق مقبره را مسدود می‌کردند و آپیس مرده را خداوند می‌دانستند و آپیس اُزیریس می‌خواندند و ازو حاجت می‌طلبیدند و قبرستانی که جسدهای مومیائی‌شدهٔ آپیس‌ها را مدّت دو هزار سال نگاه داشته بود پس از تنصّر مصری‌ها متروک و در زیر رمل پنهان شد لکن یک نفر فاضل فرانسوی موسوم به ماری‌یِت آن را در سنهٔ هزار و هشتصد و پنجاه و یک میلادی درست و صحیح پیدا کرد.