۴ـ دولت بکلنل محمد تقیخان دو ساله مرخصی با استفادهٔ از حقوق بدهد که در فرنگستان نواقص تحصیلات خویش را تکمیل کند.
۵ـ یک اسکورت ژاندارم کلنل را تا سرحد ایران مشایعت نماید... و خردهریزههای دیگر که بیاد آقای امیر تیمور مانده بود[۱].
همان شب از دربار جواب رسید که اعلیحضرت همایونی تمامت شروط کلنل را پذیرفتهاند، جز اینکه اجازه نمیدهند که مشارالیه از ایران خارج شود و مقتضی میدانند در سر خدمت خود با امیدواری واستظهار کامل مشغول باشد.
نزدیک سحر جواب دربار بکلنل رسید و کلنل شکر کرد و گفت : الحمداللّه که باری بزرگ از دوش من برداشته شد، و بفور نجدالسلطنه را احضار کرده او را مرخص نمود و شغل کفالت ایالت را بمشارالیه واگذار کرد و خود ازدارالایاله بباغ خونی خارج شهر انتقال نمود و بخدمات مرجوعه قیام کرد.
☆ ☆ ☆
اجتماعاتی در شهر مشهد بنام کمیتهٔ ملی و غیره راه افتاده بود، بیانیههائی دائر بر انتقاد از اوضاع تهران و رئیسالوزرا انتشار مییافت و تلگرافات زنندهای از همین قبیل بتهران مخابره میگردید، و در بعضی از جراید مشهد برئیس دولت و بمرکزیان حملهها و توهینها میشد، و معلوم بود که این شایعات بدون اطلاع و میل کلنل نیست، و نیز از تلگراف کلنل به صمصامالسلطنه اینمعنی روشن بود که وی از رئیسالوزراء سوء ظن بسیار دارد.
صمصامالسلطنه بنا بود با عدهٔ بختیاری حرکت کند ولی کلنل از اینمعنی ترسید و در تلگرافاتی که عین آنها در تاریخ ملکزاده موجود است مکرر از صمصام خواهش میکند که تنها بیائید و عده با خود بر ندارید و میگوید که: «اهالی از آمدن سوار بختیاری ناراضی هستند» و در تلگراف رمز مورخه ۱۶ اسد[۲] به صمصام میگوید: «چنانچه عده همراه نخواهد بود اطلاع فرمائید تا بتوانم اهالی را خاموش و مطمئن بنمایم، ثانیاً جنرال