پرش به محتوا

برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۱).pdf/۱۴۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۱۳۳

بندر بوشهر براندند، چون کاردان درگاه آگاه شدند بر حسب فرمان شهریار ایران میرزا زکی خان مستوفی مازندرانی برای میزبانی از تهران سفر کرد و در بندر بوشهر ایشانرا دریافت الخ.»

موریر گوید :

«روز اول ورود بطهران اوقات ما مصروف مذاکره درباب رعایت و آداب رسوم مملکتی گردید. سفیر پادشاه انگلستان تقاضا داشت که نامه پادشاه انگستان را بشخصه تسلیم پادشاه ایران نماید و چون خود سفیر از اشخاص مهم و رجال درجه اول انگلستان است تشریفاتی که میبایست دربارهٔ او بعمل آید باید طوری باشد که تا بحال درباره هیچ سفیری رعایت نشده باشد. بعلاوه میبایست صدراعظم ایران اول بملاقات سفیر بیاید بعد سفیر بملاقات او برود. در جواب تقاضای اولی اولیای دولت ایران جواب رد دادند و اظهار نمودند این خواهش سفیر بر خلاف مقررات جاری و معمولی دولت ایران است. در جواب خواهش دوم اظهار نمودند قبلا هم انچه که باید احترامات درباره سفیر رعایت بشود شده است، و منتهی این بار برای احترام زیادتری صندلی او را نسبتاً نزدیک تر به تخت پادشاه قرار خواهند داد و این احترام درباره سفراء گذشته هرکز رعایت نشده است.

اما راجع بتقاضای سوم که صدراعظم ایران اول به دیدن سفیر برود، آن نیز مورد قبول نیافت.

چون سفیر فوق العاده پادشاه انگلستان مایل بود مقصود خود را طبق دلخواه انجام داده باشد تقاضا نمود که ملاقات اول او با شاه غیررسمی باشد، بنابراین فقط من (موریر) همراه سفیر بودم و یکعده سواره نظام هندی که مستحفظ سفیر بودند. باین ترتیب بحظور شهریار ایران رفته در خلوت خانه تشرف حاصل نمودیم.

شاه در صدر اطاق قرار گرفته بود. تا چشم ما بشاه افتاد تعظیم موقری بجای آوردیم و در ۳۰ قدم فاصله با شاه ما را متوقف نمودند، در اینجا کفشها را از پا درآوردیم و روی سنگ‌ها پای برهنه جلو رفتیم تا نزدیک اطاق شاه رسیدیم.

در اینجا شاه گفت: – «خوش آمدید، بیا بالا» ، ما چند پله بالا آمده وارد اطاق شاه شدیم، شاه در روی یک قالیچه بسیار عالی که روی زمین پهن کرده بودند،