برگه:تاریخ جراید و مجلات ایران از محمد صدر هاشمی جلد اول.pdf/۶۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
حرف الف بعده التا
اتحاد اسلام
 

شده و این شماره بمنزله شماره دوم است؛ مع ذلك در معنی این شماره اول اتحاد اسلام و شماره هفت لوای بین النهرین است

ما نیز به پیروی از نظر مدیر روزنامه، این شماره را شماره اول ضبط کرده و تاریخ انتشار را؛ تاریخ این شماره دانسته‌ایم. مندرجات شماره اول پس از درج سرمقاله؛ عبارت از نطق خالصی می‌باشد که تمام صفحات ٣ و ۴ روزنامه را پر کرده است در حقیقت ر و ز نامه اتحاد اسلام هم مانند لواء بین النهر ین تحت نظر خالصی و برای ترویج و اشاعه افکار این مجتهد و مفتی تبعیدی بوده و بهمین جهت می‌توان هر دوی این دو روزنامه را ناشر افکار شیخ مهدی خالصی دانست. در زیر عنوان روز نامه اتحاد اسلام این سطر درج است: یا تقاضای توجه بمقدمه مندرجه در همین شماره تذکر می‌دهد که این روزنامه بجای جریده لوای بین النهرین برای مشترکین ارسال میشود. خصوصیات اتحاد اسلام از این قرار است: محل اداره موقتاً سرای حاج خان عجالتا هفته دو شماره منتشر می‌شود. قیمت اشتراك: هر صد نسخه ۴ صفحه، با همین قطع که جمعا چهارصد صفحه می‌شود، داخله ۵ تومان، خارجه شش تومان. تكشماره هفت شاهی ۰ از این روزنامه نگارنده تا شماره ۱۳ مورخ سه شنبه ۱۲ ذی حجه ١٣۴٢ - ٢۴ سرطان ۱۳۰۳ در دست دارد و ظاهراً این شماره که روى یك ورق هم چاپ شده، آخرین شماره منتشره باشد چه بقسمیکه در جراید آن ایام نوشته شده شیخ حسین لنکرانی در شب ۱۸ ذیحجه ١٣۴٢ قمری از طهران بمشهد و کلات تبعید شده و پس از چند ماه توقف اجباری در آن نواحی در رجب ١٣۴٣، از راه قفقاز و رشت بطهران بازگشته است روز نامه طلوع شماره ۶۶ سال دوم مورخ ٢۶ دلو ۱۳۰۳ مطابق ۲۹ رجب ١٣۴٣ بعنوان ( خیر مقدم ) می‌ نویسد: « آقای آقاشیخ حسین لنکرانی مدیر روزنامه اتحاد اسلام که از لیله ۱۸ ذیحجه بکلات سپس در مشهد مقدس رضوی اجباراً انزوا گرفته بودند اخیراً از راه قفقاز مراجعت و بعد از چند روز توقف در رشت بطهران حرکت می‌کنند»

شیخ حسین لنگرانی از احرار و آزادیخواهان معروف ایران و از میلیون افراطی است؛ وی بطرفداری از عقایدی کمونیستی معروف و در زمان رضا شاه فقید بانز وا و مدتی را نیز در حبس می‌گذرانید. در دوره چهاردهم بنمایندگی مجلس انتخاب گردید و در مجلس جزء دسته اقلیت بود. بعلت دارا بودن عقاید افراطی بعد از شهریور ۲۰ نیز چند بار مورد سوء ظن قرار گرفته من جمله یکبار در سال ۱۳۲۲ شمسی جمعی ناشناس بخانه وی ریخته و او را تهدید بقتل نمودند. در ۱۳۲۶ در زمان حکومت قوام السلطنه؛ مدتی بکرمان تبعید شد و نیز پس از واقعه قتل مسعود؛ باتهام شرکت در قتل؛ با برادرانش، مورد بازجوئی مقامات شهربانی قرار گرفت و ویرا بعلت همین اتهام از کرج دستگیر و بطهران روانه‌اش نمودند. منتهی پس از چند روز آزاد شد