پرش به محتوا

برگه:تاریخ جراید و مجلات ایران از محمد صدر هاشمی جلد اول.pdf/۴۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
مقدمه

گناه خود ( مقصود میرزاده عشقی است . مولف ( تعقیب نموده و موفق شویم که دولت را با نظارت مجلس ملی که حقا در هر موردی میتواند در اعمال دولت تفتیش و نظارت داشته باشد وادار بكشف جنایت و بدست آوردن محركين اصلی آن بنما تيم و در پناه بارگاه عدالت ملی در مقام نشر قضایای مربوطه باین جنایت که جزء منظورات مليه فعلیه است بدون رادع و مانع رسمی و غیر رسمی چنانچه در موقع نشر شماره روز جمعه روزنامه سیاست از طرف نظمیه معمول شد، بر آمده و از حقوق عمومی و خصوصی خود که بر طبق مطبوعات در استفاده از آن آزاد میباشیم استفاده نمائیم . بامضای مدیران جراید اقلیت.»[۱] اثرات قتل عشقی در وضع جراید و همچنین نتایج شومی که بطور کلی برای آزادی مطبوعات بار آورد ، فعلا از حوصله گنجایش این مقدمه خارج است برای اطلاع از تفصیل بیشتری خوانندگان باصل کتاب، در ذیل روزنامه ( قرن بیستم ) رجوع فرمایند. و اما در باره كتك خوردن صبا مدیر روزنامه ستاره ایران که مربوط بقبل از واقعه قتل عشقی و در زمان وزارت جنگی سردار سپه ( ۱۳۰۱ شمسی ) انجام یافته بنوبه خود تاثیر عمیقی در جراید و مطبوعات ملی داشته و عموم مدیران جراید ؛ در آن تاریخ، این واقعه را بغال بد گرفته و آنرا برای مطبوعات نحس وشوم دانسته اند من جمله ملك الشعرای بهار، مدیر روزنامه نوبهار که در آنوقت کاملا بسیاست آشنا بوده و خود از نمایندگان مبرز دوره چهارم بشمار میرفته در روزنامه نوبهار ( شماره يك سال سيزدهم دوره پنجم مورخ ۲ میزان ۱۳۰۱ شمسی ) اینطور مینویسد :

«عالم مطبوعات در طهران - معلوم نیست ؛ در تحت چه تاثیری جراید مرکز يك دفعه بمجلس و بدولت هجومهای زیادی نمودند در این بینها یکی از جراید با قای سردار سپه نصایحی داده و مدیر جریده بحضور آقای وزیر جنك احضار و از مشار اليه سئوال میشود که مقصودت چیست ؟ میگوید : میخواهم شما ( نادر ) بشوید – و در مقابل این جواب که مربوط باصل مسئله نبوده كتك ميخورد و بمحكمه نظامی گسیل میشود» منظور از این مدیر جریده مرحوم میرزا حسين خان صبا مدير ستاره ایران است.

آقای ملک الشعرای بهار در زیر خبر فوق چنین اظهار نظر مینماید :

« ما همان اندازه که از این قبیل تعرضات نازیبا که بدبختانه بواسطه نبودن قانون منصفین در مرکز مملکت روی میدهد متاسف هستیم، همان قدر هم تاسف داریم که چرا سیاسیون و احرار این حرفها را میزنند و نمیدانند در قرن بیستم نادرها و بناپارت ها معنی ندارد.»

مرحوم حسین صبا درست پس از دو سال این تاریخ یعنی در میزان ۱۳۰۳ شمسی در طهران بمرض سكته جهان را وداع نمود و جنازه آنمرحوم با احترام تمام بخاک سپرده شد و روز بعد نیز تمام جراید و مطبوعات پایتخت تعطیل نمودند .

لازم است یاد آور شویم که قبل از كتك خوردن مرحوم صبا در طهران؛ مضروب شدن مدیر روزنامه بازهم سابقه داشته و قبل از کودتاوروی کار آمدن سید ضیاء الدین

  1. صفحات ۸ و ۹ مقدمه دیوان عشقی چاپ ١٣٢٤ شمسی.