محتاج بتجدید امتیاز گردیدند.
کابینه نود روزه سید ضیاءالدین و جراید
سید ضیاءالدین طباطبایی که ابتدا در شیراز روزنامه كوچك هفتگی و بعد در طهران روزنامه شرق را تأسیس کرد و پس از مراجعت از پاریس اول روز نامه برق و پس نشر سیزده شماره از این روزنامه بعلت توقیف آن؛ رعد یا بمیدان گذاشت با همیت جراید ملی پی برده بود و لذا پس از روی کار آمدن تعدادی از جراید مهم پایتخت را از قبیل، گلشن حلاج و ستاره ایران را توقیف نمود و این جراید در کابینه نود روزه سید ضباء الدین در حال توقیف بسر میبردند.
پس از انحلال کابینه و تشکیل هیئت وزراء بریاست قوام السلطنه، علا وه بر اینکه روزنامههای مذکور از توقیف خارج شدند، جراید دیگری نیز از قبیل ناهید کوشش، اتحاد، شهاب، قرن بیستم، پرتو، سیاست، طوفان، آسیای وسطی اقدام و سیاست اسلام پا بدایره انتشار گذاشتند و دنباله توسعه جراید ادامه داشت تا دوره چهارم مجلس شورایملی که میتوان آنرا باز دوره فترت مطبوعات ملی دانست.
كتك خوردن صبا و قتل عشقی
عشقی مدیر روزنامه قرن بیستم از نویسندگان و جوانان پرشوری بود که پیوسته با سرودن اشعار انتقادی و نوك قلم خود از وضع مجلس و کابینه سردار سپه و پیش آمد جمهوریت انتقاد مینمود. کسانیکه این حرفها بزیانشان بود و میخواستند برای همیشه راه آزادی را سد کرده و جلوی مطبوعات را بگیرند، ابتدا در وزارت جنك بچوب زدن صبا؛ مدیر روزنامه ستاره ایران اقدام نموده و بعد هم وسائل قتل عشقی را در منزلش بدست دو نفر فراهم نمودند. پیش آمد قتل عشقی راه را هموار وصاف کرد و برای تمام دوره دیکتاتوری آزادی را از جراید سلب نمود. گرچه پس از قتل عشقی جراید دست چپ اعلامیه بیرون داده و در مجلس تحصن اختیار کردند ولی این مقاومتها دیری نپایید و بالاخره زور و قلدری غالب شد و در اندك مدتى جراید یكى پس از دیگری در محاق تعطیل فرو رفتند.
نامه که مدیران جراید منتسب بدسته اقلیت مجلس بمناسبت پیش آمد قتل عشقی برئیس انجمن نوشتهاند بدین قرار است:
مقام منبع ریاست مجلس شورایملی شیدالله ارکانه، نظر بوضعیات غیر عادی و سوء قصدی که اخیراً بیکی از نویسندگان و طرفداران حزب اقلیت بوقوع پیوسته و نظر بانواع تهدیدات دیگری که نسبت بمدیران جراید طرفدار اقلیت بعمل میآمد امضاءکنندگان ذیل از نقطه نظر عدم امنیت جانی در مجلس شورایملی تحصن اختیار مینماید و ضمنا خاطر محترم را متذکر میشوند که تحصن مزبور فقط برای احتراز از وقوع در معرض سوء قصدهای محتمله نبوده زیرا در آنصورت وسائل دیگری که عبارت از نگفتن و ننوشتن حقایق باشد در دست بوده لیکن این تحصن از برای اینست که در عین احتراز از وقوع در معرض خطر حتمی بتوانیم از قضیه سوء قصد برفیق بی