پرش به محتوا

برگه:تاریخ جراید و مجلات ایران از محمد صدر هاشمی جلد اول.pdf/۱۹۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
حرف الف بعده الطاء
اطلاع
 

حدود یونان و عثمانی و حق عمومی فرنگ در این مسئله ) نوشته که با جملات زیر شروع میگردد: « بدون اینکه ما چندان در عقاید پلیتیکیه حسن داشته باشیم از روش کار چنین استنباط میکنیم که این مسئله....»

پس از مقاله مذکور ) تلگرافهای خارجه بموجب پوبليك نيوس ) كه و قايع مربوط بکشور انگلستان از آن نقل گردیده و بعدا وقايع اسلامبول وبطرز بوغ و پاریس و یونان بموجب روزنامه های خارجی سپس اخبار مختلف راجع بممالك اروپا و مصر نقل شده و مندرجات این شماره با نقل وقایع مصر خانمه پید ا میکند

روزنامه اطلاع يك روزنامه سیاسی و پلتیکی بمعنای آنروز بوده و برای کسانی که بخواهند از اوضاع سیاسی وحوادث اروپا و امريكا وبطور کلی از اتفاقات نیم قرن کشورهای جهان اطلاع حاصل کنند بهترین مجموعه ومدرك می باشد و چوان تا کنون این سبك روزنامه یعنی اختصاص مندرجات روزنامه بحوادث و وقایع خارجی ، در بین مطبوعات این کشور سابقه نداشته میتوان روزنامه اطلاع را درمیان جرایدفا رسی بی نظیر دانست .

نا گفته نماند که تنها مقاله که در طول مدت انتشار چندین ساله روز نامه اطلاع ، در صفحه اول ، مربوط بحوادث داخله نوشته شده ؛ سرمقاله ایست که در روز قتل ناصرالدین شاه ؛ بمناسبت این پیش آمد؛ با عباراتی دلنشین و روان که حکایت از تاثر شدید ملت ایران مینماید؛ در نمره ۳۹۳ مورخ شنبه سوم ذی حجه الحرام ۱۳۱۳ قمری چاپ شده است مقاله مذکور با عبارات زیر شروع میگردد:

قضيه عظمی

« داهيه دهيا و قضیه عظمای شهادت اعلی حضرت شاهنشاه مبرور شهید بی شبهه از غرائب نوائب و نوادر حوادث این جهان است که بناگهان از حجاب غیب بعرصه شهود آمده تمام جهانیان را متالم و محزون نمود...» بطور کلی مندرجات روز نامه اطلاع پس از درج سرمقاله تحت عنوان ( اجمال سیاسی ) که راجع بحوادت جهان و اختلاف دول نوشته شده بقیه عبارت از تلگرافهای خارجه و اخبار کشور های جهان است . بطور نمونه مندرجات نمره ٤١٢ مورخ پنجشنبه پنجم ماه دی القعده الحرام ۱۳١٤ بدین قرار است.

اجمال سیاسی : « اخبار مهمی که این ایام بتوالی و تواتر از اقلیم ار و پ میرسد همه راجع باغتشاش جزیره کریت و فتنه انگیزی یاغیان و جنگ و خونریزی میان مسلمین و عیسویان است . پیوسته مهمات حربی و استعداد بری و بحری دو ازین

عثمانی و یونان بسواحل جزیره کریت و حدود خاك عثمانی و یونان میرود...»

–۱۹۷–