پرش به محتوا

برگه:تاریخ جراید و مجلات ایران از محمد صدرهاشمی جلد چهارم.pdf/۷۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
حرف الفاء بعده الراء
فروردین
 

علی اکبر خان منشی اول کنسولگری حالیه روس در تبریز بود. تولد وی در تبریز در حدود سنه ۱۳۰۲ بود. تحصیلات ابتدائی خود را در آن شهر در مدرسه کمال لقمانیه و بعد در مدرسه سوسانوف که بالنسبه خصوصی وغالباً مخصوص اطفال بزرگان بود با نجام رسانیده زبان روسی و فرانسه و عربی و مقدمات علوم متداوله را بخوبی بیاموخت. سپس خود مدتی بمطالعه کتب تواریخ و علوم اجتماعی پرداخت و تا حدی که برای یک ایرانی غیور با فقدان شرایط ووجود موانع در ایران ممکن است معلومات خودرا در این مواضع تکمیل نمود. بعد‌ها مدتی در جراید (عدالت) و (شفق) و (آزاد) و (مشورت) و (شورای ایران) که همه در تبریز نشر می‌شدند و در (حبل المتین) کلکته مقالات متعدده نوشت.

مقارن آن اوقات ستاره حکومت مشروطه در ایران طلوع نمود. در حین انتخاب و کلای مجلس رساله مفیدی در اهمیت انتخاب ووضع جریان آن در ممالک متمدنه در تبریز ورساله دیگری نیز در همین موضوع بنام (تنقید) در ارومیه نشر کرده بی پروائی و افکار وطن پرستانه آنمرحوم بنا بپاره ملاحظات و منافع خانوادگی منافی رأی و مشرب آقا میرزا علی اکبر خان برادر مهترش بود چرا که اولاً خود مومی الیه در قنسولگری روس دارای مقام مهم منشی اول وثانیاً عمه‌ایشان یعنی خواهر مرحوم میرزا علی اشرفخان در حباله حاجی میرزا حسن (مجتهد) معروف تبریزی بود ولی مرحوم اشر فزاده از آن اشخاص نبود که وقعی باین قسم ملاحظات گذاشته اوامر وجدان خویش را پشت گوش بیندازد. بالاخره تنافی مسلک و تباین مشرب کم کم باعث افتراق بین دو برادر گردید. بعد از گلوله باران مجلس و بر هم زدن اساس مشروطه از طرف محمد علی شاه درسته ۱۳۲۶ در اثنای تسلط و خونریزی انجمن (اسلامیه) وجنک محله شتربان با مشروطه طلبان در تبریز مرحوم اشر فزاده خود را از میان باران آش و خون بیان وطن پرستان انداخت و ناز و نعمت خانه پدر را ترک نموده با سختی هر چه تمامتر روزی با پنج شاهی شیر برنج بازاری بدون یکباره نان بنای زندگی گذاشت و تمام مدت دو محاصره تبریز و جنگ‌های ستارخان با دولتیان را با این وضع بسر برد. و در همین اوقات بود که آنمرحوم جزء فرقه (سوسیال دیموکرات) که متشکل از جوانان ایرانی و گرجی‌های قفقازی بود گردید. و فرقه مزبور چنانکه معلوم است در انقلاب آذربایجان وجنک با دولتیان در زیر سر کردگی مرحوم ستارخان رکن مهمی بودند چنانکه از چهل و دو نفر جوانان گرجی مزبور سی و سه نفر از‌ایشان در جنگ‌های مختلف تبریز هدف گلوله استبدادیان گشتند.

بعد از افتتاح مجلس دوم در ۱۳۱۷ بارومیه رفته و در آنجا در سن ۱۳۲۹ بک روزنامه هفتگی باسم (فروردین) که از جراید فرقه (دیموکرات) بود تأسیس نمود. در اوایل محرم ۱۳۳۰ (یعنی در همان اثناء واقعه ناگوار تبریز و دار ردن روس‌ها تقة الاسلام وسایر صنادید ملت را) بسلماس رفته در آنجا ببقیة السیف ملتان واتباع‌امیر حشمت که از زیر شمشیر روس‌ها جان خود را بموئی خلاص کرده بودند ملحق شده

-۷۱-